سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      جمجمه

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۱۵ شماره ثبت ۱۱۴۷۷۳
        بازدید : ۶۴   |    نظرات : ۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      جمجمه
       
      وقتیکه غرورم خُرد شد
      وقتی همه پایمردی ام ،
      چو بیسکویتی تُرد شد
      وقتی که باختم ، درمیانِ زندگی
      اما همه ضعفم به من گفت که این ،
      معادله بُرد بُرد شد ،
       
      چیزی نمانده بود زمن
       
      ازسوی ابلیسِ وقیح ،
      تنها به سویم ، وسوسه ها میرسید
      دنیای پُر ایمانِ من ،
      ازسوی او تبدیل به مُشتی اُرد شد
       
      اهریمنِ پست و خبیث ،
      چرتکه برایم می انداخت
      یه غیبت داشتی ، بد نبود
      یه تهمت ، اینهم بد نبود
      دروغ ، آفرین به تو
      از شنیدنش ، غرورم بیشتر خُرد شد
       
      حال ، فرمانِ دیو بود و من
      مِیِ پُر از خلوصِ من ،
      تبدیل به جرعه های بی ارزشِ قدری دُرد شد
       
      انواعِ خوبی و بدی ،
      برای این روحِ لطیف ،
      جدا شد و، حسابی سُورتِ سُورت شد
       
      خوبی به سطلِ بازیافت
      بدی برایم ماند و بس
      شلوارم شلوارک شد و،
      شلوارک درمیدانِ فوتبالی عظیم
      تبدیل به نوعی شورت شد
       
      پاس هایم میرفت به اوت
      گاهی هم سوی کُرنِری
      یکی به میدان ، به من امری نمود
      گفتم مگه کُلُنِلی ؟
      یکباره حالی آمد و، شلیکِ توپم گل شد
      پریدم سوی آسمان
      افتادم و پایم شکست
      دیدم برای آن حریفِ بد قلق ،
      با 6 گلِ پی درپیِ اش ، نتیجه بازهم بُرد شد
       
      دراین میان ، تنها ژیان ام بود که آن فَکَسَنی ،
      تبدیل به نوعی فورد شد
      پاتوقِ اغذیه فروشیِ همیشگی مان ، درنگاهِ من ،
      رفت قاطیِ باقالی ها ، آنهم چو توپم اوت شد
      کلاسِ بی کلاسِ من ،
      وارد به یک فود کورت شد
       
      چاقوی ضامن دارِ من
      تبدیل به نوعی کُلت شد
       
      ظاهراً ، ایمانِ بی کلاسِ من
      تبدیل به کافرانه هایی لُرد شد
       
      کفرم ورود کرد به عمل
      وارد به نوعی شاپ با مضمونِ کار و وُرک شد
       
      یکباره دیوانه شدم
      انگار ز ناکجا به مغزم حکم شد
       
      کُلت را گذاشتم به دهان و ...
      شلیک
      بد نشد ، دنیا نجات یافت زمن
      آنهمه کافرانه هام
      با پاششِ این مغزِ بد ،
      پاشید به دیوارِ حیات
      جمجمه کامل ترکید
      جمجمه خُردِ خُرد شد   
       
      بهمن بیدقی 1401/8/8
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۹:۳۶
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۹:۴۱
      با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطفتان
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۵۱
      درود استاد بیدقی
      زیبا بود
      ⚘⚘
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۲۲
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطفتان
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۱۱
      درود بر شما استاد بیدقی گرامی خندانک
      قلم زرین‌تان ماندگار خندانک
      برقرار باشید و سبز خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۲۳
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطفتان
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      فرامرز شعبانی
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۱:۰۲
      با سلام،
      گاهی شکایت میکند
      هر واژه از آثارِ من
      یا ناز می باید کشید
      یا قهر کرد با هر سخن
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۱:۴۲
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاس از حضورتان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0