يکشنبه ۲ دی
دنبال خویش شعری از ساسان مردوخی
از دفتر عصر واژگان.. نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۵۲ شماره ثبت ۱۱۴۲۷۶
بازدید : ۴۷۴ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب ساسان مردوخی
|
تنها در گوشه اتاق نشسته ام
اگر آمدند و نبودم بگویید
تمام گوشه و کناره های اتاق را بنگرید شاید به خواب
ابدی رفته باشم...
اگر گشتند وباز نبودم بگویید
رفته دنبال خویش آمدنی نیست!.
|
|
نقدها و نظرات
|
درودبرشما جناب محمدی سپاسگزاریم ازشمابه خاطر زحمتی که برای نقد موشکافه واستادانه ی شعردوستان می کشید ما هم استفاده می کنیم از کلاس درستان | |
|
سلام و ادب🌷 سپاسگزارم ازتون جناب محمدی بابت زحمت و نقد زیبا تون امید وارم بتونم تک تک واژگان نقدتون رو الگو کنم نمی دانم شاید من اشتباه اومدم یا مسیرم در اینجا اشتباه است چون شاعر نیستم و به گفته دوست عزیزی اینجا ثبت نام کردم... بنده با اسم دیوانه نزدیک دو سالی است می نویسم شاید نمیشود متن هایم را شعر گذاشت چون همان گونه که گفتم از قلم یک دیوانه سروده شده اند شاید آنها را متن دلخواه یا متنهای دیوانه وار گذاشت اما سعی می کنم بیشتر در محیط شعر از این به بعد بگویم سپاس🌷 | |
|
سلام جناب مردوخی اتفاقا راه را درست می روید ودر جمع درستی قرار گرفته اید از نقد شدن نترسید نقد پله کان ترقی است من مطمن هستم دیوانه گی یکی از شروط لازم شاعری است اما کافی نیست حتما با مطالعه شاهد آثار پربارتری از شما خواهم بود حتی اگر منظوم هم ننوشتید سپید های بزرگان را بخوانید بخوانید و بخوانید قطعا موفق خواهید شد | |
|
سلام و عرض ادب سپاسگزارم از تون بزرگوار 🙏🌹 | |
|
سلام عرض ادب بانو عزیز🌹 مرسی ازتون بله چون اولین متنم بود و زیاد با سایت آشنایی نداشتم قالب رو اشتباه انتخاب کردم و امید وارم بتونم با دیگر اشعار رضایتتون رو جلب کنم تشکر🌷 | |
|
سپاسگزارم از ادبتون دوست عزیز❤️🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نوشته ای داریم از جناب آقای ساسان مردوخی
که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت
🔷 آیا هر نوشته ای شعر است؟
🔷 آیا جمله هایی که به صورت عمودی زیر هم نوشته میشوند
شعر تلقی میگردد؟
🔷 آیا نثر و شعر تفاوت دارد؟
🔷 آیا به هر نوشته ای حتی منظوم و قافیه دار شعر میگویند؟
و صدها سوالی که باید از خود پرسید و به آنها جواب داد
هر کسی که دست به قلم میشود کار مبارکی را آبستن شده و میخواهد دریچه هایی از کاری سخت را به روی خود گشاید
که حالا چقدر مراقبت و مواظبت، جنین در بند افتاده را به طفلی سالم و تندرست بدل میکند الله اعلم
اما چیزی که عیان است همه دوست دارند وقتی قلم دردست گرفتند پله های ترقی را طی نموده و به قله های رفیع شاعری برسند، این آرزومندان سه قسم هستند :
🔶 عده ای که با تلاش و کوشش زیاد و مطالعه ی کافی و وافی و استفاده از نقدهای سازنده خود را به قله رسانده و شاعری تمام قد میشوند
🔶 عده ای هم اصول اولیه ی شاعری را یاد گرفته و در یک خط ممتد و به تقلید از گذشتگان اشعار تکراری و بدون لذت برای مخاطب می سرایند که در اصطلاح به آنها کوتوله های شاعری گفته میشود
🔶 عده ای هم که کم نیستند درگاه نقد را بر روی خود بسته و به ( به به و چه چه های الکی) هم کیشان خود دل خوش و از مسیر شاعری دور و دورتر میشوند و آخر سر هم با جهل خود
تمام میشوند
با این مقدمه می رویم سر نوشته ی جناب مردوخی
شاعری که در ابتدای راه است اما گویا با باز کردن پنجره ی نقد
به فکر ترقی است که ان شاء الله این امر برایشان محقق شود
در این نوشتار شش سطری که عمدتا خبری را به مخاطب می رساند، از مولفه های شعری جز کور سویی دیده نمیشود
⬅️تنها در گوشه اتاق نشسته ام➡️
غیر از یک خبر صرف چه حس شاعرانه ای به مخاطب میدهد؟ و اینکه مخاطب میفهمد نویسنده در گوشه ای تنها نشسته حتی حالات خود را هم ذکر نکرده که مخاطب از غم و شادی و سایر مولفه های احساسی نویسنده باخبر باشد
نویسنده این متن باید بداند که در هر متن ادبی، شروع یا افتتاحیه نقش بسیار بسیار مهمی دارد. این، آن جایی است که خواننده یا شنونده تصمیم میگیرد از بین انبوه متنها و سرگرمیها، متن ما را انتخاب بکند یا نه؟ پس باید برای شروع، فکر ویژهای کرد.
⬅️اگر آمدند و نبودم بگویید
تمام گوشه و کناره های اتاق را بنگرید شاید به خواب
ابدی رفته باشم➡️
نویسنده اگر حس و حال شاعرانه هم به نوشته ی خود نمیدهد
انتظار میرود که از نظر نگارش و پذیرفتن مولفه های ساختاری درست عمل کند.
نمیشود از یک طرف عنوان داشت در گوشه ای نشسته ام و از طرف دیگر گفت اگر آمدند و نبودم، که قطعا مکنون قلبی و ذهنی نویسنده ی این متن نبود فیزیکی نیست اما درست پرداخت نشده است.
در اشعار غیر منظوم چون موسیقی عروضی و وزن شعر را نداریم، شاعر باید به انواع دیگر موسیقی کلمات توجه کند. چراکه موسیقی و ریتم در به خاطر ماندن شعر، نقش اساسی دارند. منظور از انواع دیگر موسیقی، موسیقی کناری و داخلی هستند. موسیقی کناری، یعنی قرار دادن کلماتی در شعر که با هم همقافیه یا شبیه هستند و به نوعی ایجاد ریتم میکنند نه اینکه بدون توجه به زیبا شناختی های نوشتاری قلم را هر طور که شد بچرخانیم.
⬅️اگر گشتند وباز نبودم بگویید
رفته دنبال خویش آمدنی نیست➡️
در آخر هم به کل جناب مردوخی نوشتار خود را سلاخی و باز خبری دیگر را به مخاطب داده است
من در این نوشتار هیچ شاخصه ای از شعر بودن ندیدم اما همین که شما قلم به دست گرفته و میخواهید بنویسید
امری است مبارک توصیه هایی برای شما دارم که ان شاء الله اگر به کار ببندید حتما و قطعا موفق خواهید شد.
✍️قبل از نوشتن، زیاد بخوانید خواندن را در دوحوزه آغاز کنید
اول حوزه ی شناخت شعر و ساختار و دوم خواندن اشعار شاعران معاصر
توصیه میکنم کتاب روزنه اثر دکتر محمدکاظم کاظمی که نشر سپیده باوران منتشر کرده است را بخوانید، کتابی با زبان ساده و جامع در باب مقدمات شعر، و همچنین کتاب وزن شعر بیاموزیم از دکتر اسماعیل امینی که نشر ایهام منتشرش کرده، خواندن این دو کتاب نگاه درستتری در خصوص شعر به شما خواهد داد.
از شاعران معاصر هم از حضرات سپهری، نیما، فروغ، سایه و امثالهم را هر روز بخوانید تا ذهن و روان شما با شعر و موسیقی آن هم داستان شود.
✍️به زعم من در این سایت نقد های اساتید را دنبال کنید تا
نگاهتان به مقوله ی شعر عوض شود و حتی میتوانید قبل از ارسال اشعار خود از طریق پیام خصوصی با مدیر ویراست سایت ارتباط گرفته تا نقاط ضعف و قوت شما را بگویند
در آخر باید بگویم شاعری پرواز در ناممکن هاست، شعر سفر به دنیای کلام و موسیقی و ریتم است، شعر معجزه ی کلام است و رمز ماندگاری آن با کلام عادی همین معجزات است وگرنه اگر کلام عادی نافذ بود خداوند متعال قرآن کریم را در ریتم و موسیقی نازل نمیکردند.
امید که شاهد آثار پربارتری از شما باشم
یا علی مدد
سید هادی محمدی