تب اورشلیم آغوش و تن و تعمید آیین ها
دوباره در هاله ی مه رقصان
بقعه ی ابر برهمن ها ...
باز بعلبک معبدنیلوفر
بر کفر لبان برکه می رقصد
باز شراب می نوشد راش
با ساقی سحابی لبخند
از ابریق های رویایی
سراغ سلوک موج را می گیرم
باز با سرایه های سپید در ساحل
تندیسی از اقیانوس می چینم