يکشنبه ۲ دی
تاوان نگاه شعری از عباس یزدی (طوفان)
از دفتر طوفان نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۱۷ شماره ثبت ۱۱۳۸۰
بازدید : ۸۸۳ | نظرات : ۲۸
|
دفاتر شعر عباس یزدی (طوفان)
آخرین اشعار ناب عباس یزدی (طوفان)
|
با تو از غمهای کهنه . قصه ها دارم بیا
شکوه از انبوه اعداء نزد دلدارم بیا
من به تاوان نگاهت راحت جان داده ام
تا به کی؟ بهر وصالت خون دل بارم بیا
پایکوبان انتظارت می کشند با هلهله
شیوه ء شادی ندارد این دل زارم بیا
سوز نی دارد نوایم بس که فریادت زدم
جمعیت مست طرب . من در شب تارم بیا
اینهمه فریاد وناله پس جواب آخر چه شد
چون ز تو دارم گلایه بر که ؟ رو آرم بیا
من همه انبوه دردم محتضر بر کوی تو
خسته و تنها به زیر کوه آوارم بیا
بغض بی حد از تحملها به سینه مانده است
در میان این جماعت بی کس وکارم بیا
مهدیا بر این گدایان گوشهء چشمی نما
یا ببخشا یا بکش یا که بخوان یارم بیا
بی توام یارا که اینسان زرد ومحزون گشته ام
در گلستان دائما همچون خس وخارم بیا
چشممان بر در همی ماند و نیامد یار ما
بر سر بالین من اینک که بیمارم بیا
همچو طوفان ریشهء ظلم وستم را بر کنم
گر بیایی همچنان یادی بر افکارم بیا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.