سه شنبه ۴ دی
یک قصه ی بی حاصل شعری از سارا (س.سکوت)
از دفتر از جنس فریاد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۵۸ شماره ثبت ۱۱۲۱۲۸
بازدید : ۱۰۰۷ | نظرات : ۱۴۳
|
آخرین اشعار ناب سارا (س.سکوت)
|
کف صندوقچه ی عشق تو دلم جامانده
مانده در ساحل و در حسرت دریا مانده
کاش در بوسه ی امواج تنت غرق شوم
غرق کابوسم وآغوش تو رویا مانده
مثل بیدی شده مجنون،به نسیمت لرزان
شب و لیلای دلم بی تو چه تنها مانده
غصه در باد پریشانی من می رقصد
غم تلخیست که درخاطر صحرا مانده
می زند زخمه به گیتار دلم بی پروا
پنجه ی درد که در صحنه ی دنیا مانده
بی تو خیس است نگاهم، شب من بارانیست
گرمی از ثانیه ها رفته وسرما مانده
درخزانی که وزیده ست به باغم، جز غم
رنگ ِ زردیست که بر غنچه ی لبها مانده
آمدی، رفتی و فریاد زدی نام مرا
نفس صبح تو در سینه ی فردا مانده
بعد ِ تو هاجر قلبم به بیابان رفته
و فقط قصه ی بی حاصل سارا مانده
سارا رحیمی
۶مرداد۴۰۱
|