سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دوزلو دنیز (دریای شور)

        شعری از

        رحیم نیکوفر ( آیمان )

        از دفتر من بولود سنده یاغیش نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۱۱ شماره ثبت ۱۱۱۶۴۶
          بازدید : ۲۷۹   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        سوسوزام دای قورویوب دامارلاریم
        بیریانا چاتمادی هی  هارایلاریم
        سایا توشدو نفسیم ، چرخِ فلک 
        یاراما  دوز توُکوری  دوُزممیرم

        آدلی سانلی دنیزیردیم ، قورودوم
        توکلرین من عزیزیردیم ، قورودوم
        خان چوبان ایستمه دی بو سارانی 
        سئل آپارسین ، بیلیری دوُزممیرم
         
        چای آخیب گلمه دی ایمدادیمه ، هی
         اوخشایر ناله سی فریادیمه  نی
        گورمدیم هئچ بولودون آغلاماغین
        باخیری گوُی   گوُروری دوُزممیرم

        آی ائلیم آی وطنیم زاره  گلین
        باهارین بولودلاری قاره گئیین
        اوخشایین بیر آنا تک سیزده دئیین
         باخ  بالام جان وئریری دوزمیرم


        آیمــــــــــــــــان 
         

        ترجمه فاقد قواعد شعری جهت رساندن مفهوم👇

        تشنه ام ، دیگر خشکیده رگهای من 
        به جایی نرسید های و صدای من 
        به شمارش افتاد نفسهایم ، روزگار
        نمک به زخمم می‌زند ،  بی تحملم

        دریایی نامی و پر آوازه بودم ، خشکیدم
        برای تورک ها عزیز بودم ، خشکیدم
        "خان چوبان" نخواست این "سارای"  را
         سیل ببرد ، خودش می‌داند که بی تحملم

        آه  ، رودخانه ای به امدادم نرسید 
        نی ،  ناله اش به فریاد من شبیه هست
        ندیدم هیچ ابری به حالم گریه کند
        آسمان هم نگاهم می‌کند ،  می‌بیند بی تحملم

        ای ایل من ، ای وطن من ، زار شوید
        ای ابرهای بهاری سیاه بپوشید 
        مثل یک مادر شما هم بنالید و بگویید   
        ببین ، فرزندم جان می دهد  ، بی تحملم
         
        پ ن :
        *خان چوبان*  (چوپان)  *سارای*(معشوقه ی چوپان)
        چوپانی بود که عاشق دختری بنام سارای میشه 
        اما  سارای یا همان سارا   در قضیه ای که خانِ روستا برای رسیدن این دو عاشق بهم ایجاد میکنه 
        خودشو به رودخانه میندازه  و سیل اونو میبره
           * آپاردی سللر سارانی*  ترانه ای مشهور که برگرفته از این داستان هست
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۳۱
        درود جناب نیکوفر گرامی
        تشکر بابت ترجمه.
        زیبا بود 🌺🌺🌺
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۱۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۳۵
        درود استاد ادیب .
        بسیار غمگین سرودید .

        موفق باشید .

        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۴۷
        باعرض سلام وارادت
        بسیار زیبا و قابل تحسین سرودید
        درودتان باد شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7