در گیر و دار ِ قحط ِ بنی آدم
حرف از علوم ِ جامع ِ انسانیست!
ما در زمین ِ گرد ِ خدا گیج و ....
دنیا به فکر نقشه ی کیهانیست!
همواره بوده اصل ِ خبر از درد
ایمن نمانده نوع ِ بشر از درد
اما همیشه جای حذر از درد....
در فکر اخذ بیمه ی درمانیست!
شرق ِ میانه قرمز و دودی ماند
مُشتی گِل از سرشت ِ وجودی ماند
شاعر در ارتباط عمودی ماند
این بیت ،غرق ِ نکته ی پنهانیست!
آمد هزار دولت ِ انسان ساز
با ادعای صحّت ِ چشم انداز
داد از نهاد توده در آمد، باز.....
شیرین ترین فریضه سخنرانیست!
وقتی جواب منطق ما خشم است
بی شک جواب حرف نزن، چشم است
دیگر کلاه شعر، بی پشم است
صد شکر ،دوره دوره ی عریانیست!
پس میروم کتاب ِ خودم باشم
دنبال نان و آب خودم باشم
شاید که انقلاب خودم باشم
ذهنم پر از حکومت شیطانیست!
پروانه ام به پیله ی شعر امروز
زندانِ پشت ِ میله ی شعر امروز
ای وای در قبیله ی شعر امروز....
جایی برای پیر مرد هانیست!!*
* تضمین. نام رمانی از کورمک مک کارتی که فیلی با همین نام نیز از آن ساخته شد. تضمین صرفا طنز گونه است و ارتباط معنایی محتوایی با کتاب ندارد 🙏
شعرت را چندین بار خواندم زیبا بود و عالی لذت بردم
مضمونی نو و بکر
فقط در دو مصرع سکته ی وزنی حس کردم البته نه خروج از وزن بلکه کمی خوانش سکته دارد
🔵 دیگر کلاه شعر، بی پشم است
🔵 جایی برای پیر مرد هانیست
بمانی به مهر و بسرایی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷