حملِ از شعرچه گویم نشودبد بینی
چوخداگشته به نوعش کلمه گربینی
شعرِشاعرکلماتی زخطاب از نفسش
گوزبرهان سخنانی که کند تمکینی
هر وزین ازسخن أر شعروغزل پنداری
نشودشعر که مکتوب وسخن تضمینی
گوش داری گرت ازقصه کنم تشریحت
شعردرمکتب ماگشته ز بدعت بینی
هرکه دارد هدفی شعرو زمصرع بیتی
واژه ها یابد و معنا زپسش نظمینی
بهرشعری که گزینش زکلام هر ریزش
بعدِهرمصرع وبیتش به وزین تمرینی
تاکه شعری شدنش روزکه نه ده روزی
برپسندیده شدن سربه سرش تزئینی
فاقدازنقصوهجایش همه بریک فعلی
همچوشعری که زِخوانندِرسدتحسینی
شاعرش بودِسخنورنه که شاعرکیشی
سعی و جهدی زِهنر،علمِ هجا تدوینی
واژه بر شخص که شاعرزترین القابی
از سخن یاهدفی بوده ز وی تکوینی
نفس والهام بریّت که ورا بوده همی
بریقین دارکه شعرش نشود رج چینی
گرشهیران بزند حق زقلم مشعوری
شرح فرقان وحدیثش بشود تعیینی
درود و احترام بزرگان و شاعران گرامی این شعر را چند بار خواستم بذارم
به خاطر برداشت های متفاوت نذاشتم
حدود ۱۰بیت کم کردم امید که پسند شود
این شعر و اینگونه شعر نوشتن کار شاعر نیست ،شاید ۱۰بارو هرباربالای نیم ساعت زمان گذاشتم و این شعر نمی شود ،میشود واج ارایی در اصل شعر قافیه و هجابندی نبوده که این اندازه خرده گیری بر این ها اصل شعر را گم کرده کجای این شعر حرفی جز روزمرگی خاص میتوان کشید من شخص خودم شاید دوسال هم یک بیت ننویسم اما اینگونه شعر را ننوشتم گرچه هر روز میتوان چون شعر نمیدانم این نوشته هر نامی باشد شعر نمی تواند باشد
با احترام «روح اله سلیمی»
به هر رو ، صحبتها در مورد شعر و شاعر فراوان است
و برخی شعر را الهام میدانند برخی وحی
برخی سعی
برخی هم مانند بنده شعر را ترکیب ناخوداگاه و خوداگاه شاعر میدانند
موفق باشید 👏👏🌺🌺