پنجشنبه ۶ دی
مرگ در رود خانه ی با ران شعری از اله یار خادمیان(صادق)
از دفتر یاس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ ۰۶:۴۰ شماره ثبت ۱۰۷۲۲۵
بازدید : ۲۲۸ | نظرات : ۱۳
|
دفاتر شعر اله یار خادمیان(صادق)
آخرین اشعار ناب اله یار خادمیان(صادق)
|
مرگ در رودخانه ی باران
میسرایم به برگ زردِ زمین ، با تو امشب ترانه ی باران
با توشاید دو باره برگردم ، به جوانی جوانه ی باران
زندگی را امید می سازد ، نیستم ناامید از رویش
زندگی جاری است تا باشد قطره ای در خزانه ی باران سعی دارم همیشه بَر گردم به فضایِ طراوت تازه هست درآسمانِ دل جاری غرش جاودانه ی باران
دربرِ آفتاب یخ زده ام بس که ازتشنگی سخن گفتی ناگهان برق عشق پیدا شد برسرت ریخت دانه ی باران
وای از سالهایِ بی باران آه ازمرگهای ِبی پایان
چقدرلذت آفرین باشد، مرگ در رودخانه ی باران
ماهیِ حوض ما که خشکی دیدِ دیدم ا و را چگونه می رقصید
تازه فهمیده بود یعنی چه، دور بودن زخانه ی باران
تشنه هستم به جامِ تشنه ی تو ،زنده هستم به نام ِچشمه ی تو دفتر ِسبز مِعرفت با شد غزل بی کرانه ی باران
|
نقدها و نظرات
|
سلام و سپاس سربلند باشی متشکرم از نگاه دوست نواز شما جناب اخباری بزرگوار | |
|
سلام و سپاس سربلند باشی متشکرم از نگاه دوست نواز شما جناب عزیزیان بزرگوار | |
|
سلام و سپاس سربلند باشی متشکرم از نگاه دوست نواز شما بزرگوار | |
|
سلام و سپاس سربلند باشی متشکرم از نگاه دوست نواز شما جناب انصاری عزیز وبزرگوار | |
|
سلام و سپاس سربلند باشی متشکرم از نگاه دوست نواز شما بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به به بسیار بسیار عالیست باطراوت تر از بارانهای بهار ی
زنده باشید در پناه حق