يکشنبه ۲ دی
بوته ی سرخ شعری از هدیه بهروز
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰ ۱۶:۴۶ شماره ثبت ۱۰۶۹۶۳
بازدید : ۲۳۵ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب هدیه بهروز
|
فصل سرماست
که بر پنجره ام مهمان است
و من از پنجره ام می نگرم
سوزِ بی پایان را
بس دل آشوب شده
کوچه و باغ و درخت
و همین بوته ی سرخ
که از آغاز بهار
آب و نان دادمَش وُ
این چنین خشک و خزان
گوشه ی باغچه ی تنهایی
تک و تنها و غریب
در پیِ حالِ خود است
چه کنم باز شود
قفسِ دنیایم؟
چه دوا چاره کنم
که مرمّت بکند نفْسَم را ؟
پای این بوته ی سرخ
چه بریزم ، مرهم
که گشاید پَرِ آغوشش را
وَ پراکنده کُند
عِطرِ لبخندش را
زندگی تاریک است
وَ زمستانم که
آسمانش ابریست
من شُدم وِلوِله ای
که از آن روز ازل
هلهله داشتم وُ
هیچ نشد ...
و من آن تشنه ی مادرزادم
که به هر کس که دلش داد به او
مثلِ یک پیچکِ پیر
چنبره بر غمِ دلتنگی زد
تا به زحمت نَفَسی تازه گرفت
زندگی چید گلِ سرخ اش را
و به هر دوز وُ کلک
ثمرش هیچ نداد ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جزو معدود نیمایی هایی بود که در سایت خوانده ام و واقعا نیمایی صدا میدهد
زیبا بود
موفق باشید 🙏