این غزل از سروده های سال 1386 بود. در 19 بیت. چند سالی دور از چشمم مانده بود و چند ماه پیش، در دیده آمد. در بازنویسی مجدد همین ده بیت باقی ماند. یادش به خیر. سوم بهمن 1386
برای همهي مریم هایی که حُرمتِ نامشان و اگر عاشق شدند، حرمت عشقشان را پاس میدارند.
غزل مریم
نفیری بر نمیآید زِ نِی، بی یاد نام تو. / تویی مریم، تویی عذرا، مقدس باد نام تو.
قدم بگذار بر دیده که گردت سرمه ام، گردد، / چه کردی با منِ بی دل، که محتاجم به گام تو.
عطش دارم رفیقانم، مرا دریا کفایت نیست، / فقط یک بوسه از لعلت، منم مخمور جامِ تو.
نصایح ناصحان گفتند، جانا ترکِ مستی کن. / چگونه ترک می گویم که هستم مست کامِ تو.
میان آتش عشقت، نمیدانم چه بر من رفت؟ / چه شد تا این منِ پخته، شدم امروز، خامِ تو.
چنان سرخوش، چنان مستم، زآوایی که در قلبم، / طنین افکنده بیرون نیست، آوای سلامِ تو.
نبودم این چنین هرگز، اسیرِ هیچ معشوقی، / چه کردی با منِ وحشی، که گشتم رام، رامِ تو.
چو عــنقا پر گشا بودم، همه آزاده از هر بند. / نبود آزادی آن پرواز، که آزادم به دامِ تو.
اگر ققنوس هم باشم، دگر آتش مقامم نیست. / شدم اینک کبوتر بچه ای مجذوبِ بامِ تو.
به مهرت مهرگان بانو، به عیسایت مقدس مام.
ببخشایم ، دچارم من، به مِهرِ با مرامِ تو.
ا . ح . م
3 بهمن 1386 // 23 دی 1391