سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        مریم

        شعری از

        امیرحسین مقدم

        از دفتر ما صابر دردهای خویشیم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۲ ۱۵:۴۹ شماره ثبت ۱۰۶۶۲
          بازدید : ۱۴۵۴   |    نظرات : ۴۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        این غزل از سروده های سال 1386 بود. در 19 بیت. چند سالی دور از چشمم مانده بود و چند ماه پیش، در دیده آمد.  در بازنویسی مجدد همین ده بیت باقی ماند. یادش به خیر. سوم بهمن 1386
         
        برای همه‌ي مریم هایی که حُرمتِ نامشان  و اگر عاشق شدند، حرمت عشقشان را پاس میدارند.
        غزل مریم
         
        نفیری بر نمی‌آید زِ نِی، بی یاد نام تو.   /     تویی مریم، تویی عذرا، مقدس باد نام تو.
         
        قدم بگذار بر دیده که گردت سرمه ام، گردد،   /     چه کردی با منِ بی دل، که محتاجم به گام تو.
         
        عطش دارم رفیقانم، مرا دریا کفایت نیست،   /    فقط یک بوسه از لعلت، منم مخمور جامِ تو.
         
        نصایح ناصحان گفتند، جانا ترکِ مستی کن.   /    چگونه ترک می گویم که هستم مست کامِ تو.
         
        میان آتش عشقت، نمیدانم چه بر من رفت؟   /     چه شد تا این منِ پخته، شدم امروز، خامِ تو.
         
        چنان سرخوش، چنان مستم، زآوایی که در قلبم،   /    طنین افکنده بیرون نیست، آوای سلامِ تو.
         
        نبودم این چنین هرگز، اسیرِ هیچ معشوقی،   /     چه کردی با منِ وحشی، که گشتم رام، رامِ تو.
         
        چو عــنقا پر گشا بودم، همه آزاده از هر بند.   /     نبود آزادی آن پرواز، که آزادم به دامِ تو.
         
        اگر ققنوس هم باشم، دگر آتش مقامم نیست.   /     شدم اینک کبوتر بچه ای مجذوبِ بامِ تو.
         
        به مهرت مهرگان بانو، به عیسایت مقدس مام.
        ببخشایم ، دچارم من، به مِهرِ با مرامِ تو.
         
        ا . ح . م
        3 بهمن 1386 // 23 دی 1391
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3