سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        احوالپرسی

        شعری از

        مجیدنیکی سبکبار

        از دفتر برای او نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ ۰۳:۵۳ شماره ثبت ۱۰۶۵۲۵
          بازدید : ۱۲۰۹۷   |    نظرات : ۸۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای ارسالی شاعر:
        احوالپرسی
         
        خواهم امشب  با سلامی
        جویم احوالی زتو
        هم که پرسم از  برادر حال او 
        تندرستی باشد اورا مستدام
        قبل از آنی که به بالین  عزیزت   روز و شب
        در پرستاری و دلداری بکوشی جان به لب
        گفته بودی  نا خوشی
        من که تا این ناخوشی  از  آن خوشی ها ناخوشم
        هرگزم ناشد هویدا
        کز کجا برخاست طوفان  
        باد  خشم  آورد و ناآرام شد
        بود حاسد شاید از آن  گفت  ونجوائی  که بود
        یا که آن نیلوفر زرد این چنین آشوب ساخت
        چهره ات در هم نساز و در عتاب من نکوش
        دل خیالاتی بود تقصیر آن هم با دل است
        دوست دارم قصه های غصه هارا بشنوم
        ذره ای شهد و عسل را بعد کوهی تلخکامی لب زنم
        سیل اشکم را به عذر غمگساری ها ی تو
        لا به لای دره های غصه و اندوه خود جاری کنم
        گر تو استاد منی احوال شاگردت  بیاب
        گشته سرگردان به راه  مدرسه
        گاه می کوبد درش
        گاه دگر بر دفترش
        می گذارد سر که در خوابش بجوید کرسی اش
        می نویسد جمله  ها و کلمه ها با جلوه ای
        تا بگیرد آفرین ومرحبا از محضرش
        کس نگوید طفل را از کوچه رو
        دیگرت اینجا نیا  برخیز   و   دو
        هم که بر ماندن نباشد التفات
        کس نگوید که بمان
        زانکه استاد ت براه است و گرفتار اندکی
        چاره ای جز این نمی بینم که من
        نامه ای سازم
         کنم سنجاق آن را لاجرم
        بر ایمیلم  تا کشد پر
        چون پرستوئی بسویت
        مثل برق
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2