درود بنده به شما بانوی ارجمند
کسی که شعر شما را نخواند، با دیدن «تزریق سیاست» چنین برداشت میکند که سراینده از سیاسی کردن همهچیز گلایه میکند، و من هم که خواندم همین برداشت را دارم با این تفاوت که بر این باور استوارتر میشوم که بهترین سیاست صداقت است.
ممنون که اشاره فرمودید. گذاشتن سروده بدون آگاهی سراینده شاید بصورت مقایسه و ادعا و ... تعبیر میشد، که خسارتزاست. شعر منصوب به ایشان را در پایان این پیام بخوانید، چون صفحهای معتبر از ایشان نیافتم که لینکش را بگذارم.
سپاسگزارم که شاگردنوازی فرموده و با سرودهتان مفتخرم نمودید.
من ارگ بــم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان ، هر وجبت ترمه و کاشی
این تاول و تبخال و دهان سوختگیها
از آه زیــــاد است ، نــه از خوردن آشی
از تُنگ پریدیم به امید رهایـــی
ناکام تقلایی و بیهوده تلاشی
یک بار شده بر جگرم زخـــم نکاری؟
یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟
هر بار دلم رفت و نگاهی بـه تو کردم
بر گونهی سرخابیات افتاد خراشی
از شوق همآغوشی و از حسرت دیدار
بایست بمیریم چه باشی چـه نباشی
زیبا بود 👏👏🌺🌺