بادرودوسلام گرم بهجت افزا
شاعره محترمه ومکرمه استاد
مهربانوی رامیار،امیدسحر..
خوش آمدید
باحضورفرتان این حقیرانه مصفا
صداحسنت به نگاه پرازمهر
درودهابه هزار👍
✊✊✊✊✌✌✌✌
دوباره لایه ای از غم گرفته خاکِ این سامان
زِ غم ها لایه ها بر هم ،که شد پیدا زِ آن ایران
زنی گردم زِ آزادی ،ببر نامی زِ آرتین هم
زِحالا تا قیامت او، شده یک همنشین با غم
رنجیدی زِ حالش تو ،مگر بر حق نه ای طالب
نه تنها از برای ما، که در دنیا بود جالب
تو که قاضی شدی از دور، و بد گویی مدام از زور
نمی بینی جنایت را، گمانم کر شدی یا کور
وَ حالا حاصلت شد چه ،زِ آشوبی که افکندی
به هر غم که رسد بر ما، تو گردی شاد ومی خندی
زِ هر آرتینِ ایرانی ، عمل آید سلیمانی
زِ ترکش کُرد و لک باشد،بلوچی یا که کرمانی
اگر یک مازنی باشد ، عرب باشد ویا یک لُر
شود تابنده ای گوهر ،که کم باشد به پیشش دُر
کیانی را اگر کُشتی ، کیانانی بر آرَند سر
غباری از وطن را هم نخواهند داد به کوهی زَر
سحر آید و فجر آرَد برای بانگ تکبیری
امیدم ریشه کَن گردد، به کُل هر قوم تکفیری
شاعره بانوزلیخا رامیار