وه چه بی امان گشته ست ناله های بارانی
کودتای دل کردست آن پلنگ کرمانی
شانه های دنیا را خسته کرده لبخندش
قهرمان شیرافکن قاسم سلیمانی
یاس ناب دستانش جان و دل شفا داده
عصمتش به در کرده خنده های شیطانی
کربلای چشمانش خیبری به پا کردست
خنده اش بنا کرده یک فضای عرفانی
نور شعر هر شاعر خار چشم هر ظالم
عشق ما چه رنگارنگ اشتیاق نورانی
عطرو بوی لبخندش بر دهان گل جاری
هر نگاه معصومش سوره های قرآنی
درد قلب هر لاله در فراق لبخندش
درجهان خشک و تر تک درخت انسانی
در نگاه سنگرها حسرتی پر از شوق است
بر فراز هر میدان لحظه ها چه توفانی!
هر شهید ایرانی پرچمی پر از عدل است
در سکوت هر سنگر انتقام عطشانی
کربلای چشمانش بیرقی پر از احساس
خنده های رنگین اش دل برد به آسانی
خون سرخ و رنگینش سبزه را بها داده
روح او به پا کرده یک حریم روحانی
گوش عالمی کر شد از نبوغ اعجازش
شهسوار میدان است شیر سرخ ایرانی
لحظه ای نیاسوده در دفاع از میهن
تا که وصف او گویم من بلوچ ایرانی