شنبه ۱ دی
آیینه شعری از حسام ساموئل
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۴:۲۴ شماره ثبت ۱۰۵۶۰۱
بازدید : ۱۲۶ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب حسام ساموئل
|
آیینه را پاک کرده اند
و گلدان ها را دور حوض چیده اند
و من شاید انقدر دورم
که نمی بینم
و من شاید انقدر نزدیکم که نمی بینم
کوچه را شسته اند
برای کسی که نمی دانم کیست
کسی می آید و من
از مردمک چشم هایش
آفتاب را خواهم دید
کسی می آید که شکل من نیست
شکل هیچ کس
و من دلبسته ی بی نظیری اش می شوم
کسی که شاید حالا هم آمده است
و من کنارش نشسته ام و غرق او شده ام
و سکوت را با هم چشیده ایم
غربتِ با هم بودن و پیش هم نماندن
من و او
خون هستیم در رگان یکدیگر
و خیابان راهیست
که شاید به هیچ برسد
یا شاید به تو
من به امید تو آمدم
تا خیابان کجایم ببرد...
|
نقدها و نظرات
|
بزرگوارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بود