پنجشنبه ۱۷ آبان
|
دفاتر شعر مهتاب محمدی راد
آخرین اشعار ناب مهتاب محمدی راد
|
به زخم های کهنه که رو کردی
به بایدِ چترهایی که نباید بود
چطور میشد حقیقتی را کُشت؟!
چطور؟! چطور؟! چطور؟!
گناهکارِ اطاعتِ دروغ های مقدس
داشت بلد میشد
کنار کشیدن از رخوتِ طواف های بی منظور..
که فکرهای ناخوشِ تیره
قیام های ماهیِ رقصان
به زیر پوستش فواصلِ بی نظم
که سیل و سیلی و منشور
که رعد و بارش و گرما
که دنج های کُفریِ بیخود
فشار... فشار و فشار آورد..
تو دوزخِ سهمگینِ رنج..می خواهی؟؟
من..
شعر را
برای آنچه ندارم..
که زاده شود در من
درست آنچه ندارم...
که من..
شوق را بیشتر از انسان
و مرگِ از شوق را گوشه ی زندان
برای گفتن و گفتن
درست و دوست می دارم..
بگو که دنیا
برای چند نفر اینست
که نامم را پاک کنم
از این داستان های غم انگیز
اگر شبیه و مثل دارند..
حالا که فاشِ هم شده ایم
بنویس
تمام کلماتِ بد را با من..
از من که میگویی
هوا خوب است..
بنویس تا بنویسم...
بنویسم.. یا نه؟؟
مهتاب محمدی راد
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس مهربان | |
|
درود و سپاس حضورتان را | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
موفق باشید