جمعه ۲ آذر
تانگو شعری از مسعود محسنی نژاد
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۱۲ شماره ثبت ۱۰۴۹۸۳
بازدید : ۱۵۶ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر مسعود محسنی نژاد
آخرین اشعار ناب مسعود محسنی نژاد
|
زمان ایستاده بود انگار
وجودت شد یه نقطه عطف
سکوت حرفامو دزدیدو
دلم افتاده بود به حرف
واسم باور تو انگار
همون چند لحظه کافی بود
نگات قلبم رو خالی کرد
از هرچی توش اضافی بود
یه حس جاذبه از تو
منو سمتت صدا میزد
دلم میخواست بیاد تا تو
پاهام ناخواسته جا میزد
تا اون آهنگ فضا رو کشت
یه آب سرد ریخت رو من
یه دست اومد به سمتت تا
باشی زوجش تو رقصیدن
یه تانگو شکل گرفت از تو
تو دستای رقیب من
هوا رعدی زد و بارون
شروع کرد نرم باریدن
جهان با رقص تو انگار
رو ریتم تازه میچرخید
چشام زوم کرده بود سمتت
با حسرت داشت تورو میدید
همونجا بود که فهمیدم
باید یک حس و القا کرد
میشه با باورش حتی
باهاش عشقت رو پیدا کرد
اون آهنگ حالا هر روزه
رو صفحه داره میخونه
برای من که با یادت
نشستم تنها تو خونه
|
نقدها و نظرات
|
سپاس بانو | |
|
بزرگوارید دوست عزیز | |
|
بزرگوارید سپاس | |
|
سپاس بانوی گرامی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی است