سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تومور

        شعری از

        مسعود محسنی نژاد

        از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۱۱ شماره ثبت ۱۱۰۵۳۰
          بازدید : ۱۶۷   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسعود محسنی نژاد
        آخرین اشعار ناب مسعود محسنی نژاد

        یه توموره توی مغزم
        که تو زندونش کلافه م
        بگو دکتر چیه این درد 
        که با خنده م تو عذابم
         
        مثه دیواره وجودم
        گم شده بود ونبودم
        واسه ارتباطم از نو
        توی بن بست سکوتم
         
        ازشما چه پنهون دکتر
        من خودم روانشناسم
        ولی این مردمو هیچوقت
        نتونستم بشِناسم
         
        همه شون یه جور غریبه ن
        واسه من پر از فریبن
        عیب از این چشامه دکتر
        نمیخان بگن ندیدن
         
        میدونی گاهی تو چشمام
        آدما شکل گرازن
        همه رَم کرده با شادی
        رو به همدیگه میتازن
         
        کاشکی مشکلم همین بود
        آخه دکتر توی گوشم
        صدای هرکسی جیغه
        میره تا عمق وجودم
         
        گاهی این صدای مبهم
        زوزه ی یه گرگِ پیرِ
        یا صدای نحسِ عشقِ
        که تو نعره ی یه شیرِ
         
        میخام این صدا نباشه
        میخام این نگاه نباشه
        منم از جنسِ شماهام
        چی میشه منم شماشه؟ 
         
        واسه دل دادنِ مردُم
        جوری حرفامو هرس کن
        همه خواهشم همینه
        منو دکتر تو عوض کن
         
        : دید چشمات که خطا نیست
        توی گوشاتم هوا نیست
        شاید این دردی که میگی
        همش از یه شوکِ آنیست
         
        شایدم تلقین میکردی 
        که تو ارتباطا سردی
        لابد از همین دلیلِ
        که از اجتماع تو طردی
         
        توی این دوره زمونه
        کی حقیقتو میبینه
        چشاتو بگیر به دنیا
        زندگی همش همینه
         
        واسه من عجیبه گوشات
        پره کابوس و نهیبه
        این همه صدای زیبا
        دل بده بهش غریبه
         
        بده دستاتو ببینم
        جادوی اینو ندیدی
        تو رگیه...آخ مُردم
        این سرنگِ خود فریبی
         
        توی این سرنگ چی بوده
        جونمو به لب رسونده
        گیج و مَنگم دکتر این سَم
        فاز از این کله پرونده
         
        دردمو به کی بگم من؟ 
        دائما بیخود دَمادَم
        خوشم از دلخوشیِ پوچ
        به همه دنیا میخندم
         
        من نفهمی رو میخواستم
        نشِنیدن و ندیدن
        خواستم هیچ دردی نباشه
        این که شد با درد لاسیدن
         
        کاری کن دردی نباشه
        مغزم از انبارِ کاه شه
        ولی با شعور وعاقل
        از نگاهِ آدما شه
         
        : میدونم چی میگی جونم
        همه درداتو میدونم
        اینو از اول میگفتی
        تو خودت گیجی گمونم
         
        شانس تو یک به هزاره
        ولی خب، یه راهی داره
        زیر جراحی میسازم
        تورو جوری که محاله
         
        چشمی که دردُ می بینه
        کور شه باید، راهش اینه
        گوش تو کر شه چی میشه؟ 
        وقتی توش صدا همینه؟
         
        مغزتو درِش میارم
        تو لاپات کارِش میزارم
        ببینم زبونت حالا
        میگه از دنیا بیزارم؟! 
         
        میمونه یه خنده ی شیک
        واسه روی رنگ پریده ت
        بشه جراحی میخنده
        این رخ خنده ندیده ت
         
        حالا عشقو جستجو کن
        هرچی خواستی آرزو کن
        چونکه هیچی نمیبینی
        همیشه به آینه رو کن
         
        حالا کور وکر بی مغزی
        ولی مثه همه هستی
        یه نفهم و عاقل ومَرد
        تو یه حالِ منگ ومستی
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
        درود بزرگوار
        ترانه زیبا و طولانی است خندانک
        مسعود محسنی نژاد
        مسعود محسنی نژاد
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۰۱
        درود استاد گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۵۹
        سلام بزرگوا.
        احسنت احسنت بر شما
        مسعود محسنی نژاد
        مسعود محسنی نژاد
        شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
        درود برشما بانوی گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5