سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        مادرم که مرد؟

        شعری از

        خالد بایزیدی(دلیر)

        از دفتر دل مویه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۱ ۲۰:۲۰ شماره ثبت ۱۰۴۳۵
          بازدید : ۷۷۲   |    نظرات : -۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر خالد بایزیدی(دلیر)
        آخرین اشعار ناب خالد بایزیدی(دلیر)

        چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)

        تقدیم به:باقرصادقی که درآستانه بهار

        درسوگ مادرنشست.وشکوفه های بهاری اش به زردی گرائید....

        «مادرم که مرد»

        مادرم که مردخاطرات من را

        باخودبرد

        وخاطرات خودرانیز

        به امانت به من سپرد

        ..............................................................................

        «هرگز»

        مادرم که مرد

        به حجم آسمان بهاری گریستم

        مادری آمدوگفت:

        فرزندم!هروقت مادری میمیرد

        بدان که دیگرهرگزنمی میرد؟!؟!

        ..................................................................

        «کوچ»

        مادرم!

        کوچ کرده اند

        اما شماره تلفن اش

        هنوزعوض نشده است

        هروقت که زنگ می زنم:

        سپیدی صدایش

        درتمام گوشی تلفن ام می پیچد؟!؟!

        ..........................................................................

        توکه رفتی

        شب تاسپیده دم

        زیرباران اشکهایم

        خوابیدم!

        ناگاه توآمدی وگفتی:

        دیشب تاسپیده دم

        خواب تورا

        زیرکرور.کرورباران دیدم

        ................................................................

        چگونه آّبی نگاهت را

        فراموش کنم

        گاه که تمام پرندگان

        درآبی آسمان نگاهت

        پروازرا

        به خاطرمی سپردند

        ......................................................

        «فراق»

        راستی مادر

        آئینه نیز

        درفراق ات

        پیرشده است !؟

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5