پنجشنبه ۱ آذر
منزل یار شعری از منصور مسکین
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۳۷ شماره ثبت ۱۰۴۲۸۳
بازدید : ۸۸۳ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب منصور مسکین
|
منزل یار
تا آمدم شادم کنی
از جمله آزادم کنی
ریختی تمامم را به هم
کشتی جهانم را به غم
من آمدم هایم کنی
درگیر و رسوایم کنی
از این جهان دورم کنی
بر غیر خود کورم کنی
دیوانه مجذوبم کنی
در خانه محبوبم کنی
آتش کنی سوزی مرا
از خود دِهی روزی مرا
من جنگِ با خود باختم
از خود تو را نشناختم
من آمدم هیچم کنی
از فکر خود گیجم کنی
من با جهان یکسان نیَم
گاهی چو خود انسان نیَم
من آمدم، بشکن مرا
از پای خود بفکن مرا
یار:
دیدی چه مستت میکنم
از نیست هستت میکنم
دیدی تو از مال منی
از حس و از حال منی
من جملگان را شاملم
من خفتگان را غافلم
بر راهِ عاشق آمدی
بر درد فایق آمدی
خوب آمدی خوب آمدی
اما بسی زود آمدی
بر بحر چون رود آمدی
آتش شدی دود آمدی
از سِرّ یکی گویم تو را
از دُرّ، نگین گویم تو را
گفتی به من از خود بگو
گفتم مرا از خود بجو
خواهی که دانی کیمیا
من خود همان عشقم بیا
در راه ما بر چین ریا
بارَت دهیم در کبریا
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عارفانه و زیبا بود
سرشار از احساس