يکشنبه ۲ دی
اسب چوبی شعری از نوید شیروانی
از دفتر تابستان نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۴۷ شماره ثبت ۱۰۳۵۱۷
بازدید : ۱۷۳ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب نوید شیروانی
|
چشمان روزمرگی ات را شناختم
آهنگ روز های خوش ات را نواختم
با اسب چوبی ام به کجا ها که تاختم
باور نکردی و همه شبها سیاه شد .
هر رفتنی ز بار غروبم کمی نکاست
هر آمدن رسید و مرا رفتنی نخواست
بی شوق روز بی تو مرا مرگ من رضاست
رفتی و روی تو به شبم عین ماه شد
هر ماه نو گذشت شبی دیگرم رسید
ماهی به دور گشتی یکی ماه خود ندید
هر آمدن رسید یکی رفتنی پدید
هر آن دلی شکست که سودای آه شد
روزی رسید در پس صد آرزوی دور
لبریز شوق بود پر از ارغوان نور
دستی لطیف سوی من آورد آن صبور
آغوش باز کرد و دلم را پناه شد
آنجا تمام یاد تو ام بود در حضور
لیلای مست پای به یک رقص در غرور
آرام روی من آورد سمت نور
با عشق در چشمان خیس من نگاه شد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مثل تو دیگر در پهنه زمین
تکرار نخواهد شد
اما با تکرار صـلوات بر تـو،
نور حضورت را در
قلب خود احساس مى کنیم
رحلت پیامبر اعظم (ص)
و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد