دوشنبه ۵ آذر
سوغات شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۳۸ شماره ثبت ۱۰۳۳۹۳
بازدید : ۱۴۸ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
سوغات
باز بزمی ست به پا ، در دل
آن خاطره های ناز
آن ترنّمِ رؤیا
همراهِ نوای ساز
یارم رفته از پیش ام
مانده است از او صد راز
" یا رب به دلش انداز
تا پیشِ من آید باز "
من را به هنر آلود
من را شاعرم کرده
من را همچون یک مجنون
سرگشته ی خود کرده
اسبِ بالداری بده برمن رب
تا بسوی آن روحِ بزرگ با تاز
چارنعل بتازم به سماءِ او
تا ببینم او را باز
بی او من فقط نیم ام
یک شَقّه شده ناکار
اوست برای من، یک خاص
گندمم را من با داس
یکریز دِرو کردم
این بمانَد بر وارث
او مهمِ این جان است
او را به من بنما باز
او و من همی داریم ،
صد راز، همه شوق انداز
وقتی که دوباره بینم اش آن ناز
او رقص شود بی شک
کلِ بودِ من هم ساز
بوسه ها همه سوغات
از من است برایش باز
بهمن بیدقی 1400/7/7
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار ممنونم از لطف بی پایانتان
| |
|
با سلام و عرض ارادت آقای خوشرو بزرگوار ممنونم از لطف بی پایانتان ایام به کام ، سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار ممنونم از لطف بی پایانتان و سپاس از بداهه ی زیبایتان | |
|
با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار ممنونم از لطف بی پایانتان ایام به کام ، سلامت باشید و مؤفق درپناه حق | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود
سرشار از احساس