سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری


عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      سینماتوگراف

      شعری از

      بهمن بیدقی

       از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۲۲ شماره ثبت ۱۰۳۳۵۴
        بازدید : ۱۴۱   |    نظرات : ۲۰
      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      سینماتوگراف
       
      روزِ پسردارشدنِ حاکم ، بارعام دادند
      از شحنه و،
      بازیگرِ صحنه و،
      ماهرانِ ساز و زخمه و،
      حتی اسیرانِ دخمه و،
      خلاصه کلِ نانخورانِ این قریه و،
      این پهنه را
      همه را ، طعام دادند
       
      " آرزو که برجوانان عیب نیست "
      حاکم هم ، خود یک جوان بود ،
      جوانی میکرد
      بهراین بود که زیردستان را
      قدری کام دادند
       
      اگرآن مردمِ قریه ، با آن حاکم ، مخالف بودند ،
      قلمِ پایَش را از نخست ، می شکستند
      ولی آنها به میدان دادنی
      به او قدرتها و استغناء ، به گام دادند
      یگانه گام که نَه
      قدرتهای گام به گام دادند
       
      یادم است درآن ، سینماتوگراف
      قبل ازآغازِ فیلم ،
      سرودِ حاکم ، همیشه پخش میشد
      یاد ندارم کسی را که نشسته
      همه می ایستادند
      همانها بودند که ، به عکسِ حاکمِ قریه
      همیشه و همیشه ، سلام دادند
       
      بردند او را ، بسمت آسمانها
      آنقدرکه حتی ، دستش برماه هم ،
      راحت می رسید
      به او اختیارهای تام دادند
       
      به او بی آنکه به ورزش ، قهرمان شود
      بی خود و بی جهت ، به دستش جام دادند
       
      با خامی شان به او، اندیشه های خام دادند
      با عرض اندام هایشان ،
      به او جسارت ،
      بهرِ گستردنِ صدها دام دادند
      بخت آزماییِ جایگاهِ اشرف اش چه شلوغ بود
      در ازای سرکشی هایش ،
      طرح رفتاری ، بس رام دادند
       
      بهرخود ، روزگاری شام دادند
      به بی رنگی اش ، بس فام دادند
       
      به یک سوم قرن ، حاکمیتش
      الآن انکار میکنند ولی ،
      همین مردم بودند ، که قوام دادند
      دیگرانی هم بودند، که به او،
      همراهیِ قوام دادند
      یه جورایی ، به حاکمیت اش ،
      همه دست دردستِ هم ، دوام دادند
       
      به یقین دربین تاریخِ نسبتاً، پُرواضحِ خود
      به آن حاکم ، القابی پُر از رمز، صد نام دادند
      هروقت که وامی  خواست ، نقد و نسیه
      به او، صدها وام دادند
       
      هردو، هم آنان و، هم او
      فریب خوردند به هم
      روزی شنیدم که ندا ، از بام دادند
      آن به اوج رفته را با سر،
      پرتاب کردند به روی خاک کوچه طوری ،
      که سر ترکید و مغز، ترکید
      حتی خونش ، به روی خاکِ کوچه ،
      مدتی دیوانه وار، می پلکید
      به آن مست شده ، دردنیای خود ،
      طعم و مزه ی دردآورِ صمصام دادند              
       
      بهمن بیدقی 1400/6/27
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      بهمن بیدقی

       ،

      سیاوش آزاد

       ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

       ،

      بهرام معینی (داریان)

       ،

      رضا حمیدی راد(احسان)

       ،

      آرزو عباسی ( پاییزه)

       ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

       ،

      علی مزینانی عسکری

       ،

      مسیح علیپور

       ،

      علیرضا مرادی( مراد )

       ،

      خدیجه وفایی راد ( غریبه)

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۴۹
      درود استاد عزیز
      حکیمانه و زیبا بود
      مبین مشکلات جامعه ما
      دستمریزاد خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۲۰:۲۵
      با سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار
      سپاس ها از لطف و مهرتان که بی حد است
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۴۷
      بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
      استاد بزرگوار
      بادا درود و صد سلام
      ای شاعر شیرین زبان
      اینک من و صد هادرود
      در وصف شعرخوش بیان
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۴
      با سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار
      سپاس ها از لطف و مهرتان که بی حد است
      و سپاس از بداهه ی زیبایتان
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      بهرام معینی (داریان)
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۵۰
      درود های فراوان جناب بیدقی استاد و ادیب فرزانه وگرانقدر
      بسیار شیوا و قابل تامل
      قلمتان ماندگار
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۴۴
      با سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار
      سپاس ها از لطف و مهرتان که بی حد است
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      سیاوش آزاد
      سیاوش آزاد
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵
      سلام اثر طولانیست و در این عصر شتاب ، درنگ کاریست دشوار
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۴۰
      با سلام و عرض ادب
      ارسال پاسخ
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۵:۴۴
      درود بر شما ادیب بزرگوار خندانک خندانک

      شاعرانگی هاتون مستدام خندانک

      قلمتون بر مدار عشق مهربان خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۴۱
      با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
      سپاس ها از لطف و مهرتان
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۷:۰۵
      سلام و عرض ادب
      احسنت جناب بیدقی گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۹:۵۹
      با سلام و عرض ادب و احترام گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاس ها از لطف و مهرتان
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      مسیح علیپور
      مسیح علیپور
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۷:۲۴
      درود بر شما
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۹:۵۷
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      علیرضا مرادی( مراد )
      علیرضا مرادی( مراد )
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۸:۴۰
      استاد بیدگی بزرگوار
      زیبا مثل همیشه
      خندانک خندانک
      خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۹:۵۸
      با سلام و عرض ادب و احترام گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاس ها از لطف و مهرتان
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      خدیجه وفایی راد ( غریبه)
      خدیجه وفایی راد ( غریبه)
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۱۱
      درود بر جناب بیدقی گرامی خندانک
      زیبا قلم زده‌اید خندانک
      شاعرانگی تان مستدام خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۱۷:۲۲
      با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
      سپاس ها از لطف و مهرتان
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      مسیح علیپور
      مسیح علیپور
      يکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ ۰۰:۳۸
      درود بر شما
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ ۲۱:۳۲
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.

      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس) زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      ۷ ساعت پیش       زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس) زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      دیروز       مهرداد مانا مهرداد مانا
      ۴ روز پیش       ابراهیم هداوند ابراهیم هداوند
      ۴ روز پیش       طاهره حسین زاده (کوهواره) طاهره حسین زاده (کوهواره)
      ۵ روز پیش       محمد رضا خوشرو (مریخ) محمد رضا خوشرو (مریخ)
      ۶ روز پیش       علی نظری سرمازه علی نظری سرمازه
      ۶ روز پیش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      تاب بنفشه میدهد طره مشگسای تو
      نادر امینی (امین)

      مخدرگر شفا می داد خود شفا بخش خودش می بود مقصر آنکسی بودست مخدررا شفا دانست
      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1