روا دید
بابای طاهرِ هردوعالم ،
به هرجا نگریست ، روی تو را دید
حتی پلک برهم گذاشت ، روی تو را دید
تو نشانی ازهمه ، اجزاءِ عالَم
اینرا هریک ،
زقلب و ذهن و روح، بدونِ شُبهه ای دید
چنین بود که تهجد و،
به خاک افتادن و رکوعِ دل را فقط ،
برای تو پسندید
فقط وبی شک فقط ، آنها را همه، بهر تو روا دید
" روادید " دهی ، تنها به آنکس ،
که فقط تو را برای رب بودن ،
بر خویش روا دید
سفر، طولانی است و شهرِ یارم ،
که وسعتش بقدرِ آسمانها و زمین است
بی روادید که نمیشود به آنجا رفت بی شک
برای این همی " بنده بودن را "
برای غرقِ نور گشتن ، از بنده ی خود ،
یار روا دید
و سرنوشتِ خوش را، جای جایِ آن منشورِقانون
برای بنده ای دید ، که جز برای خویش ،
از تمامیِ هواها به یقین ، بی هوی وهوا دید
درست است ، که دراین مسیرِ سنگلاخ
به دست خود و، دیگرانی چون خود ،
این بنده جفا دید
اما با توبه ای و جهادی بی شک میتوان، عاقبت
یک بهشت و آنهم ، خیلی باصفا دید
این چه خوبست ،
که هرچه کرد وهرچه گفت وهرچه دید
فقط از یارِ خویش نیک ، وفا دید
گوش کن !
صدای باباطاهرست
ازآسمانی ، پُر ازعشق
هنوزهم درفضا جاری و ساری ست :
به صحرا بنگرُم
صحرا تو وینُم
به دریا بنگرُم
دریا تو وینُم
به هرجا بنگرُم
کوه و در و دشت
نشانِ روی زیبای تو وینُم
با درنگی ،
هنوزهم میتوان
میانِ اینهمه سادگی و،
شعرهای صمیمی
آثارِ شفا و،
آثارِ بقا دید
بهمن بیدقی 1400/6/27
مناجاتی بسیار زیبا و شورانگیز بود
موفق باشید