سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 17 اسفند 1403
    8 رمضان 1446
      Friday 7 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        جمعه ۱۷ اسفند

        روا دید

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ ۰۵:۳۴ شماره ثبت ۱۰۳۰۰۰
          بازدید : ۱۳۳   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        روا دید
         
        بابای طاهرِ هردوعالم ،
        به هرجا نگریست ، روی تو را دید
        حتی پلک برهم گذاشت ، روی تو را دید
         
        تو نشانی ازهمه ، اجزاءِ عالَم
        اینرا هریک ،
        زقلب و ذهن و روح، بدونِ شُبهه ای دید
        چنین بود که تهجد و،
        به خاک افتادن و رکوعِ دل را فقط ،
        برای تو پسندید
        فقط وبی شک فقط ، آنها را همه، بهر تو روا دید
         
        " روادید " دهی ، تنها به آنکس ،
        که فقط تو را برای رب بودن ،
        بر خویش روا دید
         
        سفر، طولانی است و شهرِ یارم ،
        که وسعتش بقدرِ آسمانها و زمین است
        بی روادید که نمیشود به آنجا رفت بی شک
        برای این همی " بنده بودن را "
        برای غرقِ نور گشتن ، از بنده ی خود ،
        یار روا دید
         
        و سرنوشتِ خوش را، جای جایِ آن منشورِقانون
        برای بنده ای دید ، که جز برای خویش ،
        از تمامیِ هواها به یقین ، بی هوی وهوا دید
         
        درست است ، که دراین مسیرِ سنگلاخ
        به دست خود و، دیگرانی چون خود ،
        این بنده جفا دید
        اما با توبه ای و جهادی بی شک میتوان، عاقبت
        یک بهشت و آنهم ، خیلی باصفا دید
        این چه خوبست ،
        که هرچه کرد وهرچه گفت وهرچه دید
        فقط از یارِ خویش نیک ، وفا دید
         
        گوش کن !
        صدای باباطاهرست
        ازآسمانی ، پُر ازعشق
        هنوزهم درفضا جاری و ساری ست :
        به صحرا بنگرُم
        صحرا تو وینُم
        به دریا بنگرُم
        دریا تو وینُم
        به هرجا بنگرُم
        کوه و در و دشت
        نشانِ روی زیبای تو وینُم
        با درنگی ،
        هنوزهم میتوان
        میانِ اینهمه سادگی و،
        شعرهای صمیمی
        آثارِ شفا و،
        آثارِ بقا دید
         
        بهمن بیدقی 1400/6/27
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۹:۰۱
        درود استاد عزیز
        مناجاتی بسیار زیبا و شورانگیز بود
        موفق باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۹:۳۶
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        سپاس بی پایان
        مؤید باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۰۸:۴۷
        سلام وارادت
        به استاد وشاعر وهنرمند بزرگوار
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۴۶
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        سپاس بی پایان
        شاد و سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۰۰
        درود های فراوان جناب بیدقی استاد وادیب فاضل وگرانقدر
        بسیار شیوا ودلنشین وپر محتوا
        قلمتان ماندگار
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۵۹
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        سپاس بی پایان
        شاد و سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۵۲
        با درود و احترام خندانک

        بسیار زیبا و دلنشین
        قلمتان سبز

        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۵۹
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاس بی پایان
        شاد و سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        ت بارخدایا اا با تو سرافرازم و بی تو سرافکنده شدم اا وای بر این بندگیم مرگ بر این زندگیم اا مرده ی یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم اا بارخدایا کرمی از یم اخلاص نمی اا کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم اا سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا اا وای که من غرق در این سیل خروشنده شدم اا خاک قدوم ولی ام میثم دار علی ام اا با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
        محمد حسنی

        ی ااا من از پروانه ی فروزان قریب شمع را دوست دارم من آن عشقانه ی سوزان نجیب شمع را دوست دارم اما آنکه پروانه کرده ام که بار ها می کوبم و باز پروانه می مانم نوش از گل های گلستان پسِ شعله ست
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        یک بار دیگر خنده کن بر دامن نجوای باران اا در انتهای خلوت دلمرده ی سرد زمستان اا با من بمان تا آخرین ویرانی بی رحم طوفان اا دکتر سید هادی محمدی
        محمد حسنی

        نیمه دوم گاز از سیب مان ااا اما این بار بیشتر گاز بزن ااا چون عشق و حوای منی
        ساسان نجفی(سراب)

        در ته باغ درختی است دور از نگاه هرز آدما اا سیب هایش همه بکرو ناب و شیرین

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2