نگاه کن تلاشم اینه روز وشب
نشه محو تصویرت از خاطرم
تو برعکس من یادتم نیست منو
چجوری گذشتی ازم لعنتی
تو این رابطه باختش با تو بود
چون از دست دادی تو یک عاشقو
کسی که برات دست به هرکاری زد
نذاشت رو سرت هیچوقت منتی
یه نیمکت توی پارک جای مردیه
که به پاتوقش روزا سر میزنه
به امید اینکه بیای مثه قبل
هرروز رخت تنهاییشو میشکنه
یه نیمکت توی پارک همونجاییکه
قرارا به ایستگاه آخر رسید
یه مردی نشسته هنوز تو پاتوق
بعد اینهمه سال با مویی سفید
من از عمق شب با تو حرف میزنم
چراغا همه بی تو تاریکی ان
خودت روشنایی شدی واسه من
نگاه کن حالا مثه یک ظلمتی
من از اعتماد حضورت ببین
به دنیا پشت کردم و رد شدم
تا باشی تو پشت پناهم ولی
نذاشتی به این عشق هیچ حرمتی
یه نیمکت توی پارک جای مردیه
که به پاتوقش روزا سر میزنه
به امید اینکه بیای مثه قبل
هر روز رخت تنهاییشو میکنه
یه نیمکت توی پارک همونجاییکه
قرارا به ایستگاه آخر رسید
یه مردی نشسته هنوز تو پاتوق
بعد اینهمه سال با مویی سفید
به شعر ناب خوش آمدید
موفق باشید