سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        یا غیاث المستغیثین صاحبی فی شدتی

        شعری از

        سيد هادی حسینی(هادی)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۰۱:۴۵ شماره ثبت ۱۰۲۴۴۰
          بازدید : ۴۶۷   |    نظرات : ۳۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سيد هادی حسینی(هادی)

         
        بسم الله الرحمن الرحیم 
        در بهارِ زندگی ای کاش باشد فرصتی 
        تا کنم جان را سبویِ باده ی بی منتی 
         
        باده از جامِ الست و باده نوشش مستِ مست
        حسرتش بردل بماند گر نیابم مهلتی
         
        در شتاب است کاروان و همرهش عمر گران 
        غفلتم در این گذر آه است و دنیا حسرتی 
         
        من کجا بودم کجا شد منزلِ وماءوای من
        ای خدا تا رجعتم آواره ایی را نصرتی
         
        من زِلاهوتم کجا ناسوت باشد منزلم 
        فیهِ من روحی نَفَختُ شاهدٌ مِن فطرتی 
         
        من که سرگردانم و حیران در این بحر فنا 
        کی زطوفانم رهانی نجني مِن کُربتی 
         
        آه و فریادم به عرش است وگریبانم به چنگ 
        یا غیاث المستغیثین صاحبی فی شدتی 
         
        روسیاه و دل پریشانم ز نفس سرکشم
        اَفرَطَ بی سوءُ حالی من دوامِ غفلتی 
         
        سبحه در دست و زبانم گرمِ استغفار و دل 
        می رود از سر بگیرد جرم خود در خلوتی 
         
        کام تلخم کی شود شیرین ز جام دلکشش
        کی به سامانم رسانی یا دلیل الحیرتی 
         
        نا امید از درگه ایزد نباشم لحظه ایی
        تا بشارت می رسد لا تقنَطوا مِن رحمتی 
         
        سید هادی حسینی  23/03/1400 
        سوم ذالقعده الحرام
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۷:۵۵
        سلام و درود بی پایان

        ملمّع بسیار ارزشمندی سرودید


        در کاربرد برخی از واژگان در این دلسروده ی زیبا به گمانم سهو تایپی رخ داده است مثلاً :

        - ( نَجّنی ) درست است نه ناجنی .

        - ( المستغیثین ) درست است .



        سلامت باشید و سرافراز
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۴۴
        درودسرکار خانم حسین زاده
        ممنون از حسن توجه تان کلمه المستغیثین را بله بجا فرمودید انشاله اصلاح می شود اما در خصوص کلمه ناجنی تا آنجایی که دانسته های اینجانب یاری می کند و البته نمی دانم تا چه حد صحت دارد صیغه امر از ریشه ن ج و (ناجِ) می باشد که جهت اضافه کردن یای متکلم وحده با لحاظ کردن نون وقایع بین جِ و ی تبدیل به ناجنی می شود و بعضی جاها از نجنی هم استفاده شده است که فکر می کنم صحیح همان ناجنی می باشد البته هستم درمحضر شما و دیگر اساتید صاحب نظر سایت و باز هم از حسن توجه تان تشکر
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۲۳:۰۸
        سلام مجدد

        نَجّ ِ + ن + ی متکلم وحده

        فعل مورد نظر ، از افعال معتل ناقص واوی هست از ریشه ی (نجو : به معنی رهایی و خلاص و نجات ) پس فعل امر آن می شود : ( نجّ / عین و مثل ِ فعل ( وَ دَعَ ) مثال واوی معتل که فعل امرش میشود ( دع ) که حافظ هم در شعرش آورده است : دَع الدنیا : رها کن دنیا را .

        نجّ ِ هم یعنی / خلاص کن / نجات بده / رهایی ببخش / که از افعال دعایی ِ قرانی است و درقران چندبار تکرار شده است . مثلاً حضرت موسی (ع) چنین دعایی دارند : رِبّ نَجّنی مِن القوم الظالمین (خدایا مرا از دست ظالمان نجات و رهایی ببخش و خلاصم کن ) .
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۰ ۰۰:۴۵
        شما نوشتید (ناجنی مِن کُربتی ) که این جمله درست نیست و باید نَجّنی بیاورید . چون (ناجِنی یعنی مناجات کن بامن ) فعل امر و حرف خداست بر پیامبر(ص) ( ناجنی حیث تناجینی ) و از ریشه ( مناجات ) است و با فعل نجو / نجات فرق دارد .

        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۰۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۰۸
        درودها .
        عارفانه ای زیبا نوشتید .
        شعر های عارفانه اشعاری هستند که شاعران عارف برای بیان معانی عرفان با زبان رمز و اشاره به سبکی ویژه در قالب های شعری بخصوص غزل . ارائه می‌کنند
        این نوع شعر از اشارات عرفانی و سیر و سلوک برای رسیدن به معشوق حقیقی یعنی خداوند مملو است .

        موفق باشید .
        خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۳۶
        درود ها جنال خوشرو
        سپاس از همراهی تان و پیامی که در پای شعر این حقیر مرقوم فرمودید
        ارسال پاسخ
        فهیمه روشن ضمیر
        پنجشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۰ ۰۰:۵۳
        درود بر شما
        ردّ قلمتان ماندگار شاعر گرامی
        زیبا سرودید
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۵۲
        سپاس از همراهی تان سر کار خانم روشن ضمیر
        ارسال پاسخ
        سعید ساعدی
        پنجشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۲۲
        بسیار شیوا و زیبا خندانک قلم تان سبز
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۵۳
        سپاس و درود از همراهی تان جناب ساعدی عزیز
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۵۵
        سلام
        نامی که بر شعر گذاشتید باعث می شد از ورود به صفحه تان اکراه داشته باشم
        اما حال که آمدم متوجه شدم شعرتان قشنگ است .. خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۵۶
        درود جناب مانا سپاس از همراهی تان
        تشکر از حسن توجه تان سعی می کنم باطن کارم بهتر از ظاهرش باشد
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۷:۰۳
        سلام و درود و احسنت بر شما خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۵۷
        درود جناب رضا پور سپاس از همراهی تان
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۱۴
        درود بر شما خندانک

        خندانک
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۴۷
        سلام جناب. حسینی
        بزرگوار بسیار زیبا
        و احسا سی سر شار از محبت. ایزد متعال
        درود بر شما
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ ۱۶:۳۹
        داهه ای تقدیم شعر زیبای شما

        حظ بردم از اشعارتان
        بادا دلاتان شاد شاد
        رخصت بفرمائید که
        دل خوش شوم از شعرتان
        خندانک خندانک خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۳۳
        درود جناب انصاری
        سپاس از همراهی تان
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۱۴
        سلام سید بزرگوار
        ملتی که با اکراه وارد صفحه اشعار
        میشوند را جدی نگیرید و به مسیرتان
        ادامه بدهید
        برخی از دوستان ادعای خدایی دارند همچون فرعون
        که ظلمش بریدن دست و پا خلاف همدیگر بود
        یعنی دست راست و پای چپ مظلومان را قطع میکرد
        یا بالعکس
        خدا هم برای دوستان ما باعث کراهت است!
        موفق باشید خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۳۶
        درود جناب بدری عزیز
        سپاس از از همراهی تان
        نصیحت شما هم بروی چشم
        ارسال پاسخ
        ژکا گرجاسی
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۰۷:۵۳
        زیبا و دلنشین بود
        برقرار باشید خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۳۷
        درود جناب گرجاسی
        سپاس از همراهی تان
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۰۳
        سلام مجدد سید بزرگوار
        اجازه بدهید مطلبی را در مورد
        دعای حضرت موسی که بانو کوهواره
        فرمودند با زبانی عامیانه بیاورم
        در قران اومده زمانی که موسی به
        سن جوانی رسید دو نفر را دید که با هم
        درگیرند و جلو آمد و آن شخصی که به ناحق
        به دیگری ظلم میکرد را مشتی زد و طرف مُرد
        و از دور شخصی اومد و گفت موسی من خیر خواه
        توام از این شهر خارج شو که فرعونیان تو را میکشند
        اونجا بود که حضرت موسی وقتی خارج میشد گفت که خدایا منو از دست قوم ظالم نجات بده و بعدش در مسیر دو دختر
        که از دختران حضرت شعیب بودند را دید و به اونا در
        آب دادن دامهاشون کمک کرد و پدرشون از موسی دعوت
        کرد و بهش گفت یکی از دخترامو باهاش ازدواج کن به شرطی
        که هشت سال بمونی و کار کنی که اگه ده سالم بمونی که لطف
        کردی و موسی هم موند تا زمانی که روزی رد میشد و آتیشی رو
        دید از کوه طور و رفت که اونجا خداوند فرمود موسی کفشهاتو
        در بیار که به وادی مقدس طوی رسیدی و از چوبدستی سوال کرد که اون چیه دستته موسی هم گفت که باهاش برای دامها
        برگ میریزم و...که اونجا بود که فرمود چوبدستی رو بنداز و وقتی انداخت تبدیل به ماری وحشتناک شد که موسی از ترس
        فرار کرد و دوباره برگشت و...
        زمانی هم که امام حسین از مدینه حرکت کرد به سمت مکه همین دعای حضرت موسی را زمزمه میکرد که خدایا ما رو
        از دست قوم ظالم نجات بده خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۴۴
        سلام جناب بدری عزیز
        تشکر از شما که همانند تخلص تان دلسوزانه اشعار سایت را دنبال می کنید بله ابن مطلب را من از فعل ناجنی استفاده کرده بودم که استاد حسین زاده زحمت کشیدند متذکر شدند و موجب شد تا مطالعاتم را بیشتر کنم و اصلاح گردید و این شعر پس از اصلاح مجدد انتشار یافت
        به هر حال از زحمات حضرت عالی و دیگر اساتید ممنونم
        ارسال پاسخ
        محمد فاضلی نژاد
        يکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۰۰
        سبحه در دست و زبانم گرمِ استغفار و دل
        می رود از سر بگیرد جرم خود در خلوتی
        به به عجب قلمی
        دستمریزاد
        بی نهایت زیبا و جامع و گیرا و خوش وزن و کامل و روان
        گل کاشتید بزرگوار
        توفیقتون روز افزون سید عزیز
        برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        يکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۴۴
        سلام درود جناب فاضلی نژاد
        سپاس ار همراهی پر مهر تان
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۰:۵۷
        سلام و عرض ادب جناب سید هادی حسینی ( هادی ) شما طبعی بلند و آرزوهایی رفیع داشتید و به زیبایی در شعر بسیار زیبای خودتان آن را بیان فرمودید. بنده اما باید بارها و بارها در پای اشعارتان حاضر شوم و از هنرتان بیاموزم.
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۵۸
        درود استاد سبکبار عزیز
        شکسته نفسی فرمودید
        وظیفه حقیر است که پای کرسی درستان بنشینم و بیاموزم از محضرتان
        سپاس بیکران از همراهی پر مهرتان
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۲۸
        سلام درود براین امیدواری
        نا امید از درگه ایزد نباشم لحظه ایی
        تا بشارت می رسد لا تقنطوا من رحمتی
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۳۱
        درود جناب آزاد
        ممنونم سپاس از همراهی تان
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۲۹
        البته لحظه ای فکر کنم صحیح باشد
        سيد هادی حسینی(هادی)
        دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۳۵
        درود جناب آزاد
        سپاس از همراهی تان
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ ۱۹:۱۵
        بسیار زیبا و تامل انگیز
        درود برشما⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩🌺🌺🌺
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ ۱۹:۴۰
        درود سلیمی
        سپاس از همراهی تان
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ ۱۹:۳۹
        درود جناب سلیمی
        سپاس از همراهی تان
        جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۰
        درودها خندانک
        بسیار زیبا و دل انگیز نگاشتید
        قلمتان نویسا
        برقرار باشید خندانک خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۳۴
        درود و سپاس از همراهیتان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3