بخار شد دل تنها و سایه دار نشد
کسی به درد شقایق، چرا دچار نشد
ز دردها چه بگویم که تکسوار دلم
کنار قلب من آمد ولی سوار نشد
از آن نگاه قشنگش به شاخههای دلم
کمی جوانه درآمد ولی بهار نشد
دلم به ثانیه لرزید بعد دیدن او
ولی به ماندن معشوقه استوار نشد
انار سینه ی من را کسی نچید که باز
به باد حادثه خشکید و رستگار نشد
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
زیباست👏🌺