يکشنبه ۲ دی
پیام+بر+من شعری از حسن رسولی
از دفتر رسولی در حسن نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۲۸ شماره ثبت ۱۰۱۸۰۹
بازدید : ۲۸۸ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب حسن رسولی
|
پیام+بر+من من و هجوم لحظهها کتاب و تنهایی و خدا انگار به تفکر دعوتم تمام لحظههایم را و شما که میخوانی مرا و اشک که موج میزند در دریای مواج وجود طوفان لبخندم در درد از درد بر درد میخندم ای ماهی ازیادرفتهی سینهی بلور در تنگ من چه اسیری!؟! «من» را از برای تو از بین بردهام سالها سینهی بلور را شکسته خواستهام که غرق در دریا شوی هرچند که هنوز در این گوشه اسیری اسیر «من» اما من هر شب آسمان را به مهمانی میکشم لای دفترم همین پایین گوشهی خلوت خویش میان کتاب و تنهایی و خدا که دلت نگیرد محض آفتاب و یار و رؤیای وصال دانم که تو بوسهپرستی اما چه کنم که در این آب و تاب و خواب اسیری مدام خواب معشوق میبینی در ساحل وجود نشسته در انتظار تو تو از او بوسه میگیری می دانم به تأملت ادامه بده درمیآیی از این آب و خواب وجود... ای تشنهی سلام و سجود درودها بر تو «بود» ای صاحب کتاب و تنهایی و بود... پیام+بر+من شعر و سرود و سکوت
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.