سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
تلبیس، اصطلاحی در عرفان است و در لغت به معنای تخلیط یا مبهم کردن امور است.
تلبیس در لغت
تلبیس به معنای آمیختن و مبهم کردن کار و دَرهم و مشتبه ساختن امور (تخلیط) و فریب دادن (تدلیس) است و از واژه لَبْس (صورت فعلی آن: لَبَس ـ یَلبِس) برای مبالغه و تأکید، اشتقاق یافته است. واژه های لباس و لَبوس و لُبْس (صورت فعلی آن: لَبِس ـ یَلبَسُ) به معنای پوشاندن نیز با لَبْس و تلبیس از نظر معنایی اشتراک دارند.
مادّه لبس در قرآن
[ویرایش]
مادّه لبس در قرآن به صورت فعل به معنای آمیختن و مشتبه کردن امور چند بار به کار رفته است. در آیه ۴۲ بقره و ۷۱ آل عمران تَلْبِسُوا و تَلْبِسُون همراه با تَکْتُمُوا و تَکْتُمُون آمده و بنا به نظر مفسران مراد این دو آیه مشتبه ساختن حق و باطل به هم است به طوری که تمییز و تشخیص آن دو، به جهت شباهت بسیار، مشکل باشد. بنابراین تَکْتُمُون که اشاره به کتمان حق دارد، غیر از تلبیس است. در واقع تلبیس و کتمان حق دو روش متفاوت برای گمراه کردن دیگران است
مادّه لبس در أحادیث
در احادیث نیز فعل مشتق از لَبْس به معنای عمل شیطانی یعنی حیله و نیرنگ، نفاق و ریا و غل و غش در کارهاآمده است.
دو معنای مثبت تلبیس در عرفان
در کنار معنای مذموم تلبیس، این واژه در عرفان به دو معنای مثبت نیز به کار رفته است.
← اولین معنای تلبیس در عرفان
اولین معنای تلبیس در عرفان که از آیه «وَلَلَبَسْنا عَلَیهِم ما یَلْبِسُون» گرفته شده به معنای نهفتن حقیقت چیزی از خَلق و نمودن آن بر خلاف آن است که اختصاص به خدا دارد
←← کاربرد واژه تلبیس به عنوان صفت ربوبی از ابوبکر واسطی
ظاهراً اولین بار واژه تلبیس را ابوبکر واسطی (متوفی ح۳۲۰) به عنوان صفت ربوبی به کار برده، و گفته است که خداوند مؤمن را در زیّ کافر و کافر را در زیّ مؤمن مینماید.
←← تلبیس از جانب حق در نزد ابن عطای اَدْمی
ابن عطای اَدْمی (متوفی ۳۹۰) نیز در تفسیر «لایحیطون به علماً» می گوید که هیچکس به مقام ربوبیت حق علم ندارد، و حق هر چه را در مقام ربوبی به وجود میآورد در لوای تلبیس است.
←← کلام جنید قبل از ابوبکر و ابنعطا
پیش از این دو، جنید (متوفی ۲۹۷) نیز گفته است که خدا امتزاج به التباس میکند.
←← هم معنا بودن التباس با تلبیس
التباس با تلبیس هم معناست و میتواند توضیحی بر همین معنای از تلبیس باشد، یعنی بر اساس سخن وی خداوند در پدیدارها ممزوج نشده یا حلول نکرده، بلکه تجلی او با صفتِ التباس بوده است. چنین مفهومی از تلبیس در شطحیات روزبهان بَقْلینیز وجود دارد؛ از جمله میگوید: تلبیس، ظهور و تجلی است
← دومین معنای تلبیس در عرفان
دومین معنای تلبیس در عرفان به کاربرد اخلاقی آن در میان اهل سلوک باز میگردد. هجویریاگرچه صفت تلبیس را جز برای خدا محال دانسته، در توضیح معنای دوم گفته است که وقتی کسی خصال محمود خود را با صفات مذموم میپوشاند، می گویند که تلبیس میکند؛ ازاینرو برخی عرفا از جمله بوبکر یزدانیار اُرمَوی و ابوعَمروبن نُجَیْد سُلَمی (متوفی ۳۶۵) و ابوالحسن نَجّار (متوفی ۴۸۱) را صاحب تلبیس دانسته اند، زیرا آنان احوال درونی و کرامات خویش را از مردم میپوشاندند و ظاهر خود را شبیه مردم عادی مینمودند، گاه نیز طریق ملامت در پیش گرفته، مردم را بر خود میشوراندند تا کسی آنان را صاحب معرفت و کرامت نداند.
←← مناسبت معنای دوم تلبیس با خُمول
ظاهراً کاربرد تلبیس در این معنا با غیرت و همچنین با خُمول (گمنامی) یا کتمان و ستر احوال ــ که یکی از آداب صوفیه و اهل فتوت بخصوص ملامتیه است ــ مناسبتی دارد،زیرا عرفا میگویند که غیرت حق بر بنده آن است که او را از چشم خلق مخفی کند؛ بعلاوه آنان نیز از غیرتی که به حق دارند، از شهرت و مقبولیت میگریزند و به گمنامی و نهفتن کرامات خویش رو میآورند و حتی گاه به ملامت شدن میگرایند تا بدین طریق از چشم مردم پوشیده بمانند
نکتهای در رایج بودن این واژه
با اینهمه، واژه تلبیس میان اهل فتوت یا اهل ملامت به اندازه ستر یا کتمان احوال رایج نبوده است.
کلام خواجه عبداللّه انصاری درتلبیس
به نظر میرسد که فقط خواجه عبداللّه انصاری در منازل السائرین آن را یکی از مقامات ــ بعد از مقام تحقیق و قبل از مقام وجود ــ ذکر کرده و گفته است تلبیس توریه (پوشاندن) است و حق، عمل خود را در لباس آنکه وجودش عاریه است، می پوشاند و بدین ترتیب حق در لباس غیر حق ظاهر میشود
تلمسلنی در شرح کلام خواجه عبدالله
تلمسانی در توضیح این مسئله میگوید که عملِ حق که به دست خلق ظاهر میشود، تلبیس حق است. پس وقتی میگوییم کسی دیگری را کشت، وجود قاتل عاریه است و قاتل در حقیقت، ذات خداست؛ همچنانکه قرآن میگوید: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُم وَلکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ. . . ». [۶۰]
عبدالرزاق کاشی و تلبیس
عبدالرزاق کاشی [۶۱] نیز همین توضیح را با مثالهای دیگری میآورد و میگوید که وقتی پیامبر اکرم مشتی ریگ به طرف دشمنان ریخت و آنها شکست خوردند، رامی (ریگ اندازنده) در اصل خدا بود: «مارَمیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَل'کِنَّاللّهَ رَمی '. . . ».
خواجه عبدالله و کاربرد واژه تلبیس
انصاری تلبیس را در سه مورد به کار برده است: تلبیس حق، تلبیس اهل غیرت و تلبیس اهل تمکین.
تلبیس حق
تلبیس حق بر اهل تفرقه یا اهل حجاب است، یعنی کسانی که چشم حق بین نیافتهاند و علل و اسباب همه امور عالم را به غیر از خدا منتسب میدانند، مثلاً سرسبزی را به آب و زمین و بهار نسبت میدهند، ریاضت و تمسک به قرآن و حدیث را طریق رسیدن به معرفت میدانند، همچنین ثواب را به طاعت و عقاب را به گناه مُعلَّل میکنند، حال آنکه رضا و سخط حق که سببِ اصلی شقاوت و سعادت و موجب وصل به حق و فصل از حق است، از خلق پنهان است
تلبیس اهل غیرت
تلبیس از آنِ اهل غیرت است. آنان مقامات و احوال و کرامات خود را کتمان میکنند تا مقبولیت و آمدوشد مردم آنان را از ذکر حق غافل نکند، بنابراین به خمول گراییده، خود را به لباس اهل تفرقه در میآورند و مانند آنان به کسب وکار و استفاده از اسباب و علل طبیعی میپردازند، با آنکه مظهر و مرآت حقاند و میتوانند بدون کسب و بدون اسباب به هر آنچه میخواهند برسند
تلبیس اهل تمکین
مورد سوم تلبیس مربوط به اهل تمکین یعنی انبیا و امامان ربّانی است.
← تلبیس اهل تمکین از نظر شارحانِ منازل السائرین
از نظر شارحانِ منازل السائرین، امامان ربّانی همان عالمان اهل تحقیق یا فانی شدگان در مقام جمعاند که به بقای بعد از فنا رسیده اند. اینان خلفای خداوندند و فعلشان فعل حق به شمار میآید. چنین کسانی چون میدانند که بیشتر مردم از حق و شهود افعال او در حجاباند و از انقطاع و توکل بر او عاجز، از روی ترحم و مراعات حال خلق، مردم را به استفاده از اسباب و کسب وکار دلالت میکنند و خود نیز مانند مردم عادی به اسباب متوسل میشوند، با آنکه میدانند که اسباب و علل اثری ندارد و خود نیز نیازی به آن ندارند
تلبیس الابتداء و تلبیس الانتهاء
به طورکلی تلبیسِ اهل تلبیس دو مرحله دارد: مرحله ابتدایی (تلبیس الابتدا) و مرحله انتهایی (تلبیس الانتها).
← تلبیس الابتداء
تا زمانی که بنده برای غیرحق ذره ای وجود حقیقی، حیات و یا علم قائل است، تلبیس او را «تلبیس الابتدا» می گویند
← تلبیس الانتهاء
آنگاه که غیرحق را لباسی برای حق میبیند و خدا را در همه جا و همه چیز مشاهده میکند، از هر تلبیسی رها شده است؛ به این مرحله، تلبیس الانتها میگویند.
←← وادی تلبیس الانتهاء
کسی که در این مرحله باشد، از مقاماتی چون فنا و بقا و تحقیق گذشته است.
اصطلاح تلبیس در معنای تلبیس ابلیس
به هر حال، اصطلاح تلبیس در معنای مثبت آن چندان شایع نبوده و در منابع عرفانی بیشتر در همان معنای مذموم و به شکل تلبیس ابلیس به کار رفته است.
اصطلاح تلبیس در ادبیات عرفانی و تعلیمی
در ادبیات عرفانی و تعلیمی نیز به معنای ممدوح تلبیس توجهی نشده و تلبیس به معنای زرق و مکر و خدعه از صفات شیطانی شمرده شده و دین فروشی و مقدس نمایی از مصادیق آن است.
کتاب تلبیس ابلیس
کتابی عرفانی به نام تلبیس ابلیس نیز به میرسیدعلی همدانی نسبت داده اند.
بحث تلبیس در کتب
در کتب اخلاقی نیز از تلبیس بندرت به استقلال بحث شده است و بحث آن معمولاً تحت عناوین غرور (فریب) یا وسوسه های شیطان آمده است. در این منابع، تلبیس از جمله مکاید شیطان و قسمی از خواطر است که شخص نمیداند آن را فرشته بر قلب او الهام کرده یا شیطان بر او القا کرده است. بنابراین فرد فضیلت را از رذیلت تمیز نمیدهد. شیطان چنین مکایدی را بیشتر در حق عابدان به کار میبرد، زیرا شیطان نمیتواند بدی را به آنها القا کند، پس بدی را در صورت نیکی میپوشاند تا عابد را رفته رفته به ریا و عُ جب و جاه و غرور بکشاند غزالی در احیاء علوم الدین گفته که قصد دارد کتابی به نام «تلبیس ابلیس» بنویسد، زیرا مکاید شیطان در همه بلاد منتشر شده است. وی در مکاشفة القلوب مواردی از تلبیس شیطان را بر امت اسلام بر میشمارد، از جمله: مردم در خواندن قرآن فقط به درست خواندن توجه میکنند و به معانی قرآن و عمل به آن التفات ندارند، مال حرام مخلوط به حلال میخورند و گمان میکنند که با تصدق مال خود را پاک کرده اند، استغفار میگویند و دائم در فضایل استغفار و تسبیحات و تهلیلات تأمل میکنند، ولی از غیبت و دروغ و نمّامی دوری نمیکنند و در عقوبت این رذایل نمیاندیشند.
منبع نت