چهارشنبه ۱۴ آذر
|
دفاتر شعر سعید صادقی (بینا)
آخرین اشعار ناب سعید صادقی (بینا)
|
در زندگی در یافتم حتی برای شادی ات
باید به غم محتاج بود و خنده های عادی ات
وقتی که خوشحالی ولی غم در نهادت خفته نیست
افتاده ای در زندگی اما به راه مادی ات
واقف بداند هر کجا سختی بیاید شادی است
عارف بداند دلبری چونان کند پولادی ات
عارف بداند هر دو سر هم فاز شادی فاز غم
بالا بلندت میکند سازد دل بنیادی ات
بیدل بگو زیبا ترین میراث دنیا دست کیست
هرکس دلش دریایی است آرد دل فرهادی ات
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام خدمت مهرداد عزیز و دوست شاعر خوش ذوق و دوست داشتنی ام سعید عزیز و مهربان راستش من هم از وقتی شعر رو خوندم نمیدونم چی بنویسم چون از کلاسیک زیاد سر در نمیارم گفتم نوشتار ممکنه دوست قدیمی منو ازم دلخور کنه و اینکه اخلاق بدی یا خوبی دارم اینکه دروغ نمینویسم ولی حالا که شما مهرداد عزیز این بحث رو باز کردبد و بهش پرداختید منم جرات پیدا کردم تا بگم که من هم با شعر نتونستم ارتباط محتوایی و معنایی بگیرم و حتی در برخی جاها با وزن هم نتونستم همقدم بشم البته میدونم از سواد شعری کمم هست و اینکه _محتاج بودن به غم رو نفهمیدم _وقتی خوشحالی ولی غم در نهانت خفته نیست نمیدونم دلیل استفاده از ولی چیست _هر جا سختی باشه چطور شادی هم هست البته وقتی سختی هست میشه آدم یجوری شاد باشه اما هرجا رو قبول ندارم _با ساز دل بنیادی هم نتونستم ارتباط بگیرم _دل فرهادی آوردن را هم نفهمیدم
اولین بازی هست که پای اشعار سعید عزیزم اینگونه نوشتم و باید پیش از هر جوابی من رو بابت این جسارت ببخشد دوستت دارم سعید❤️🌿❤️ | |
|
سلام دوستان سلام بزرگواران خیلی لطق کردین که شعزامو نقد زدین رک بگم شعرمو خیلی دوست دارم زیاد درود بر وقتی که گذاشتید هر دو بزرگوار | |
|
سعید جان من هم شعرات و هم وجودتو دوست دارم | |
|
سلام بر مهرداد و مازیار و سعید عزیز از آنجایی که در یکی از سروده های سعید عزیز پیشنهادی دادم و احساس کردم که سعید نازنین از این کمترین کمی دلگیر شد ، قصد کردم که فقط از قلمش بیاموزم و نظرم را در مورد اشعار سعید برای خودم نگه دارم که مبادا سعید از من ناراحت بشه ، و از آنجایی که مجددا خود سعید شعرش را خیلی دوست دارد با اینکه با مهرداد و مازیار موافقم ، اما نظرم را برای خودم نگه می دارم با احترام به هر سه عزیز دوست داشتنی | |
|
مسلما بنده هم این شعر را دوست داشتم جناب صادقی شک نکنید که من این شعر را دوست داشتم وگر نه نقدش نمیکردم البته نقد یک اصطلاح هست و شما و البته خود بنده بخوبی میدانیم که من نقاد نیستم . بنده زیر اشعاری که دوست ندارم نظر هم نمینویسم( حتی به نشانه ی احترام) 🌺🌺🙏🙏 | |
|
درود بر شما جناب عزیزیان گرامی | |
|
اگر دوست دیگری نیست تا من تشکر دوباره ی خود را از نقد جامع و دارای طرفدار جناب عزیزیان باز هم اعلام کنم و امیدوارم این نقد به من کمک کند. حرف من این است هر چه بنویسید من شعرم را دوست دارم و برایش میجنگم منظورم برای بهتر شدنش هم هست | |
|
موید باشید عزیز ممنون الطافتان هستم | |
|
درود جناب خوشرو خیلی ممنونم | |
|
سپاسگزارم جناب محمدی عزیز و بزرگوار برقرار و مسرور باشید | |
|
سلام و درود بر جناب پرهیزگار برادر خوبم زیبا نگاهید بزرگوار خیلی ممنونم عزیز از بذل توجهت به شعر و این گونه نکته برداری دقیق درود بر تو عزیز | |
|
سلام و درود جناب رضوی بزرگوار خیلی ممنونم درود بر شما | |
|
سلام آزادبخت عزیز درود بر تو خیلی ممنونم از بذل توجهت به شعرم بزرگوار ممنونم | |
|
سلام ایماااااان جان درود بر تو عزیز بزرگوار | |
|
درود فراوان بزرگوار برگ زندگی شادمانه خودتان همیشه سبز سرکار خانم شعله گرامی | |
|
خیلی ممنونم جناب معینی بزرگوار ادب شما همواره مرا شرمنده میکند که کمتر از این اوصاف هستم و بیشتر از این ها نسبتم میدهید | |
|
با سلام مجدد در دومورد آخری که ایراد گرفتم حس کردم دلگیر شدید من بسیار براین موضوع حساس هستم و همیشه مراقب رفتارم که کسی رو دلخور نکنم ،صلاح دیدم بخونم و لذت ببرم برای همین فقط تشویق میکنم و سلامی عرض میکنم مطمعنم که شعرای خوبی در راه از شما موفق باشید | |
|
خانم کاسیانی عزیز نمیدونم کجا من ازتون ناراحت شدم که به دل گرفتید نه من اینطور نبوده من اگر قرار به ناراحتی باشد نباید با شما قرار نقد هر چند کوتاه را جلو می بردم حالا ممکنه جایی یادم رفته تشکر کنم و جواب کوتاه داده باشم. ولی این را سر بی احترامی و ناراحتی ام نگذارید اگر قصوری ازم من بوده است باز هم معذرت خواهی میکنم | |
|
سلام جناب صادقی گرامی اصلا از شما بی حرمتی ندیدم بزرگوار که حالا عذرخواهی کنید من همچنان اشعار شمارو می خونم و نکته ای به ذهنم برسه حتما عنوان میکنم زنده باشید و سرافراز | |
|
باعث افتخاره | |
|
درود بر شما | |
|
رود بر شما جناب آزادبخت عزیز🌺👏🙏 | |
|
درود فراوان بر این نگرش زیبا و نزدیک به منظورم | |
|
خواهش میکنم دوست عزیز 🙏🙏🙏🙏 | |
|
مهردادجان اگر جسارتی شد پوزش میخام هم از شما هم از مازیار عزیز و بقیه بزرگواران 🙏🙏🙏🙏 | |
|
اختیار دارید جناب آزاد بخت. مگر پنجره ی نقد و بررسی مقصودی جز تجمیع آرا دارد؟! چقدر خوب کردید که نظر دادید و چه بهتر شد که نظرتان با نظر جناب صادقی نیز در یک راستا بود که این خود نشانه ی درک عمیق شما از شعر بیدل عزیز بوده است👏👏🌺 | |
|
جناب عزیزیان محترم و عزیز فکر میکنم این دومین نقد بلندی ست که از شما پذیرا هستم پر واضح است که به مانند یک معلم دلسوز ابتدا منتظر مانده تا درس اوزان و عروض را پاس نموده و بعد این نقد معنایی را در دستور کار قرار دهید. خوشحالم این اتفاق افتاد | |
|
جناب صادقی متوجه منظورتان نشدم جسارتا اگر امکان دارد واضح تر بیان کنید۰🙏 | |
|
عرض کردم دومین نقدتان مسیر تعالی داشت و این یعنی به مانند یک معلم دلسوز حواستان به اشعارم بود
و خوشحالم بزرگوار | |
|
خیل ممنونم بزرگوار بسیار زحمت کشیدید مرقون زحمات شما هستم در این همه پیام تشکر خالصانه | |
|
ببین محمد جاندیروز اگر بدانی من سر کار چقدر دستم گیر بود و نوشتن برایم سخت باور کن من با همین مقداری ک در سایت بوده ام ام تا کنون از هیچ کس گلگی نداشته ام و امیدوارم این کمی در جواب دادنم را هم نگذارید پای بی ادبی خدای ناکرده من دیروز اصلا درست نمی رسیدم جواب بدهم.
و برای همین به جواب های نصفه و نیمه بسنده کردم. از تو عزیز دل هم میخواهم که در مورد تصمیمت تجدید نظر کنی
باز میل خودت هست من کسی را وادار نمیکنم. امیدوارم سوء تفاهم بر طرف شده باشد. | |
|
سپاسگزارم بزرگوار درود بر شما عزیز دل | |
|
بله امید که کسی از من ناراحت نشده باشد و از این دست سو تفاهمات اتفاق نیفتد و به قول شما به اصل مطلب بپردازیم | |
|
درود فراوان بر شما عزیز دل | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اگر بخواهم چند جمله ای در مورد شعرتان صحبت کنم بیشتر جملات به مفهوم و پرداخت اختصاص خواهد یافت.از صبح که شعرتان را خواندم خواستم دست به نظر شوم(!!!) منتها به خودم این فرصت را دادم تا نظرات دیگر دوستان را نیز ببینم.هیچ دوستی به نامفهوم بودن شعر شما و ضعف در پرداخت اشاره نکرد پس من هنوز نیمه ی ایراد خود در درک نکردن شعر شما را سنگین تر میبینم تا اینکه بخواهم انگشت اتهام را سمت شما بگیرم🙏
چند نکته ی مثبت اشعار شما و این شعر خاص
۱.خلاصه و موجز کردن کلام در ۵ تا ۶ بیت
۲. قافیه و ردیف های نسبتا تازه تر
۳.وزن شیرین( سلیقه ی شخصی)
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
از حفظ گفته ام اگر خطاست اساتید اصلاح کنند🙏
منتها آنچه مرا در این شعر آزرده میکند لنگیدن مفهوم در تقریبا تمامی ابیات است( مجدد عرض میکنم چون هیچ دوستی بدان اشاره نکرده شاید ایراد از کج فهمی بنده باشد)
از بیت اول
در زندگی (حتی) برای شادی نیاز به غم و خنده های عادی داریم
کارکرد حتی را درک نمیکنم .بعد واضح است برای شادی نیاز به خنده داریم حالا چه عادی و چه غیر عادی
اگر قصد شاعر ایجاد یک پارادوکس و تضاد هم بوده بنظر میرسد به جای خنده در مصرع دوم نیاز به مثلا ( غصه) داریم که مفهوم یکنواخت شود.تا بعد بتوانیم یک مفهومی از آن در آوریم
در بیت دوم
اگر منظور شاعر این باشد که اگر در زندگی به قول خودمانی الکی خوش باشی و هیچ درکی از مفهوم غم نداشته باشی صرفا یک زندگی مادی داری نه یک زندگی مادی و معنوی
اگر اینگونه باشد باز کارکرد ( اما) زیر سوال میرود ،یعنی بهتر بگویم اگر مفهوم همان باشد که من حدس میزنم کلماتی دیگر نیاز است مثل ( فقط)
در ثانی جمله ی ( افتاده ای در زندگی) را هم داریم که باز مفهومی دیگر را میطلبد
مثلا ( افتاده در زندگی فقط در مسیر مادی گرایی) که البته باید مقفی بشود
در بیت سوم
میتوانم مفهومی در مصرع اول برای خودم بسازم آنهم نه خیلی روشن و دقیق( با تفسیر فراوان)
ولی در مصرع بعدی آن
عارف ،بداند دلبری چونان کند پولادی ات
این دلبر اینجا چکار میکند؟ بعد برای اینکه بفهمیم دلبر+ی به معنای ( معشوقی که دلبری میکند از عاشق) یا دلبری( به معنای آن عملی که عاشق برای بدست آوردن دل معشوق انجام میدهد) چقدر باید راه بپیماید در ذهن ما تا ربطش به پولادی شدن ما کشف شود و بعد که کشف شد ارتباطش با دو بیت قبلی چیست؟؟
در بیت چهارم
علی رغم اصطلاحی که در شعر قبلی داشتید و جناب حافظ بمن زنگ زدند و بنده از شما دفاع کردم!
اینجا (فاز ) بنظرم جای دفاع ندارد آنهم کنار( نهاد،پولاد،واقف،عارف،بنیاد و ...)
هرچند با ( سازد دل بنیادی ات) نمیتوانم ارتباط بگیرم
در بیت آخر و با مصرع اولش مخاطب را تا لبه ی پرتگاه پرواز میاورید و بعد میگویید چتر خراب شد برگردیم!
بیدل بگو زیباترین میراث دنیا دست کیست؟؟؟؟
مثلا در سرم میچرخد که خوب جواب را بدهید به مخاطب دیگر....
هرکس دلی دارد که بازَد بر دل ِ فرهادی ات
زیر نظر بانو کاسیانی صحبتهای مطرح فرمودید و به بنده جرات نقد دادید جناب صادقی گرامی.
بسیار مشتاقم نظرات دیگر دوستان را ببینم که دریابم کجای راه را اشتباه رفته ام در خوانش شعر که فکر کردم باید این نقد را بنویسم.
درود بر جناب صادقی و امیدوارم منصفانه نوشته باشم که اگر اینچنین نبود ،حتما تذکر دهید تا عذرخواهی کنم
🙏🙏🙏🌺🌺🌺
عذرخواهی دومم نیز از بانو حکیمیست برای اشغال ستون نقد🙏