سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
حقیقتا خیر.منتها تجمیع و ترکیب آنها باعث خلق شاهکار میشود.
انسانها برابر خلق شده اند( حرف زیبا)
انسانها همانند اعضای پیکری واحدند و بی شک از گوهری یکدانه خلق شده اند،آنگاه که عضوی گرفتار دردی میشود اعضای دیگر نیز بی تاب میشوند( زیبا حرف زدن)
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار ( تجمیع و ترکیب حرف ِ زیبا زدن و زیبا حرف زدن)
با این مقدمه عرض کنم شما در این سروده به نزدیکی سرزمین " تجمیع و ترکیب " رسیده اید ،دو قدم دیگر بردارید و وارد خاک این سرزمین شوید.
حرف زیبا ی این سروده واکاوی خویشتن و احساسات انسانیست که البته به زیبایی هم در بسیاری مصرع ها بیان شده منتها برای خلق ِ حماسه اندکی فشار مضاعف لازم است.
آب در ۱۰۰ درجه به جوش می آید .آب ۹۹ درجه بسیار بسیار داغ و سوزان است ولی " جوشان" نیست.
کتری شما ۱ درجه حرارت نیاز دارد جناب رضوی!
بپردازیم به نقد و روایت
من وصله ی ناجورم تاجور نمی آیم
دور از همه افتادم از دور نمی آیم
شروع بسیار طوفانی و زیبا.
ناجور چون " نا" ی نفی دارد به گمانم با " با جور " بهتر مینشید تا با " تا جور"
تا یک گره ِ کورم بر رشته ی این هستی
سردر گم وُ رنجورم ،مسرور نمی آیم
باز بسیار زیبا.نکته ای در مورد ضمایر اشاره ی این و آن و ....وجود دارد .ضمایر اشاره را به گونه ای استفاده کنید که حشو بنظر نرسد.
من " این " کلاهم را از سر بر میدارم
من کلاهم را از سر بر میدارم
ملاحظه میفرمایید که " این " در جمله ی اول کارایی ندارد و زاید است.کجا قطعا به ضمیر اشاره نیاز داریم؟
آنجا که میخواهیم به شی یا فرد یا مکان یا .... اشاره کنیم که قصد متمایز کردن آن از بقیه ی همانندانش را داشته باشیم.مثلا
کلاهم را از سر بر میدارم به احترام ِ " این" شعر ِ زیبا.
"این"در جمله ی بالا نه تنها زاید نیست بسیار هم کارایی دارد
تا یک گره کورم بر رشته ی " این" هستی
تا یک گره کورم بر رشته ی هستی
خوب میگویید وزن را چه کنم؟ بله این دامها دامهای شاعرانه اند .بعضی وقتا شاعر برای فرار از دام وزن در دام حشو می افتد.
بازنویسی کنید و نهراسید ،قطعا به آفرینشی زیباتر میرسید
نکته ی دوم .برخی اساتید و منتقدان دل خوشی از بکار گرفتن اعداد در شعر ندارند آنرا را به گمانم به خاطر همان دلایل فرار از دام وزن و رفتن به دام اعداد میدانند"بحثش بسیار مفصل است"
منتها بنده ی نوآموز با اعداد مشکل خاصی ندارم ولی دیده ام جاهایی که امکان حذف اعداد فراهم باشد معمولا و نه همیشه خروجی بیت بهتر میشود
تا " یک" گره ِ کورم بر رشته ی " این " هستی
خوب چه کنیم؟!یکی من میگم یکی شما
همچون گِرِهی کورم در پیچ و خم ِ هستی
سر در گم و رنجورم ،مسرور نمی آیم
بیت بعدی
در پیله ی تنهایی پروانه نمیگردم
این پیله شده گورم،از گور نمی آیم
بسیار عالی با مفهومی عمیق و لطیف،منتها جای شما بودم بدلیل فعل "شده" و محل قرار گیری آن در وزن بیت را اینگونه مینوشتم
در پیله ی تنهایی پروانه نمیگردم
گورم شده این پیله،از گور نمی آیم
بیت بعدی
بدلیل اینکه راوی شعر خودش را تاریکی ِ محض میخواند از نور نمی آیم تا حدی توضیح واضحات است و هیجانی برای خواننده به ارمغان نمی آورد ولی ایرادی هم ندارد در کلیت بیت زیباییست.
حرف بالا برای بیت بعدی هم صادق است .اگر خواستید قدری طراوت و هیجان به آن بدهید حتما " بیگانه ی آبادی" و بین " ویران شده ی عشقم" و " مرکز ویرانی" یک مورد را ویرایش کنید .
یکی من میگویم یکی شما بگویید
جامانده ز معشوقان، زنجیر به ویرانی
گر امر کند یاری،معمور نمی آیم
بیت ششم فوق العاده است.
در بیت بعدی مفهوم مصرع
هم پالگی دنیا در محفل شیرینش
به گمانم رسا نیست،نیاز دارید در نیم مصرع بعدی جمله ای که در مصرع اول شروع کرده اید را به گونه ای به پایان برسانید.هم پالگی دنیا و محفل شیرینش که برای ما سودی نداشت/جالب نبود/ باب میلم نبود/ شعر نابش کم بود!/ لذتی نداشت/ موجب افسردگی من شد و .......بعد بگید به دلایلی که عرض کردم کیفور نمی آیم.
یکی من بگم یکی شما
هم پالگی دنیا در محفل شیرینش
چون زهر به کامم شد،کیفور نمی آیم
در مورد هم پالگی و ثقیل بودنش شاید به شما ایراد بگیرند ،میتوانید به جای همپالگی دنیا مثلا بگویید همراهیِ با دنیا ولی نخواستید هم طوری نیست .
بیت آخر را نقد نمیکنم فقط میگویم حذف و باز نویسی.اگر باز نویسی شد بعد نظرم را میگویم
سپاس از هر عزیزی که این پنجره ی سبز را خواند🙏
*
۱.این نوشته هم وزن ِ سواد نویسنده اش بود ،آنرا خیلی ملاک قرار نده و از این حرفها
۲.کنجکاوم بدانم تاریخ سرایش این شعر کی بوده