چهارشنبه ۷ آذر
یک ذره شعری از محمد جواد عطاالهی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۱۴ شماره ثبت ۱۰۰۸۴۹
بازدید : ۶۲۸ | نظرات : ۴۸
|
دفاتر شعر محمد جواد عطاالهی
آخرین اشعار ناب محمد جواد عطاالهی
|
دوست دارم تو را ولی امشب
در غرورت پناه می گیرم
تو به من سیب کال می دوزی
من به چشم تو می شوم غَرّه
گوی زیبای پیشگویی ها
موج می زد از آن حماسه ی دور
روزهایی که حصر دریا را
می شِکانیم دره تا دره
استکان سکوت را نوشید
لای گیسوی قهوه ات جوشید
چشمهایم
به میز می کوشید
مثل یک اقتباسِ از اَرّه
و نهایت به زخم افتادم
زخم این اتفاق تکراری
زخم این خنجر هذیان بُر
بر گلویی به مسلک بَرّه
بعد این اشتباه کن اقرار
بعدِ این التهاب نکبت بار
از غرورت نقاب را بردار
دوست داری مرا تو یک ذره
پ.ن
نام این قالب را نمی دانم ، دلنوشته زدم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد بزرگوار پیش از هر چیز ممنونم از لطف و بذل توجه و صرف وقت شما گرامی هم پای اشعار بنده و هم در کل سایت که واقعا جای تقدیری ویژه دارد حضور مداوم و پر رنگ شما، به عنوان یک عضو کوچک می گویم واقعا برایم با ارزش است . در مورد قالب که به زیبایی آراسته اید و اینگونه قطعه ایی می شود با وزن دوری ، اما اگر به همان شکل بخواهیم باشد چنان چه قبلا در چندی از اشعار استاد مولایی آمده است و ایشان قالب را آزاد زده بودند و قصد داشتم به پشتوانه ایشان قالب را آزاد بگذارم اما خب قالب آزاد برای خود شخصیتی یافته است و بهتر دیدم دلنوشته بزنم و قالب را جویا شوم ، حال این سوال پیش می آید آیا اجبارا باید به همان شیوه که شما نگار فرمودید در آید و نامش قطعه شود یا مسیری برای ماندن در همین شکل وجود دارد ؟ امیدوارم اساتید پاسخی براین مسئله ارائه دهند و ما نو آموزان را به راه درست این موضوع هدایت بفرمایند. در آخر هم تذکر شما به جاست و ممنونم از شما سلامت و برقرار باشید استاد گرانقدر | |
|
سلام جناب عزیزیان بزرگوار الطاف شما همواره باعث مسرت و دلگرمی است ،بسیار سپاس گزارم از شما ادیب گرامی در مورد نکته اول ، موج می زد از آن حماسه ی دور ، در تقطیع هجایی مصرع به گونه ایی که خوانده می شود تقطیع می گردد که در این جا به صورت "اَزان "خوانده می شود که فکر می کنم مشکل وزنی نداشته باشد در مورد نکته دوم اطلاعاتی ندارم و ممنونم می شوم اگر خو شما یا اساتید دیگر بیشتر توضیح دهید . باز هم ممنونم از لطف شما در پناه حق | |
|
حق با توست ،مشکل وزنی ندارد فکر کنم من موج میزند خوانده بودم به هر حال ،درست است و مصرع مشکل وزنی ندارد🌺🌺🌺 | |
|
سلام بانوی گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف شما | |
|
سلام ممنونم از لطف و همراهی شما جناب بیدل گرامی در پناه حق | |
|
سلام ممنونم از همراهی شما بزرگوار | |
|
سلام جناب آزادبخت گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی شما بزرگوار | |
|
سلام دوست گرامی خوش آمدید زیبا نگاه شماست ممنونم از لطفت | |
|
سلام مانای گرامی بسیار ممنونم از لطف و همراهی شما قطعا همسویی با مانا که گسترده دانایی اش بسیار فراتر از دید من است اگر ناممکن نباشد بسیار سخت خواهد بود . باز هم ممنونم سلامت و برقرار باشید | |
|
سلام جناب رضوی گرامی ممنونم از لطف و همراهی شما در پناه حق | |
|
سلام جناب اسماعیلی بزرگوار بسیار ممنونم از لطف و همراهی ارزشمند شما خوش حالم از حضور و بذل توجه عزیزان و اساتیدی چون شما در پناه حق | |
|
سلام مازیار عزیز خدا را شکر خوبم همیشه در منتظر نظراتت هم در صفحه خود هم در دیگر صفحات سایت هستم و می آموزم، نقد را ها را دوست دارم همانقدر که تعارف را دوست دارم که هردو برای ادامه مسیر راه گشاست و هنرمندان به هردو نیاز دارند . امیدوارم بتوانم به توصیه دوستانه ات را واقعا عمل کنم و اسیر تعریفات نشوم ، واقعا ممنونم ازت . | |
|
سلام جناب غرب بزرگوار بسیار خوش آمدید ممنونم از همراهی شما اساتید که همیشه لطف دارید به این کوچک در پناه حق | |
|
سلام خوش آمدید ممنونم از لطف نظر شما | |
|
سلام خوش آمدید بانوی گرامی ممنونم از لطف و همراهی شما پیروز باشید | |
|
سلام خوش آمدید جناب فتحی بزرگوار ممنونم از لطف و همراهی شما | |
|
سلام جناب عشاهیر بزرگوار خوشحالم که دوباره نام شما را در شعر ناب دیدم خیلی ممنونم از شما ادیب ارجمند منتظر اشعار شما هستیم | |
|
سلام دوست گرامی ممنونم از لطفت در پناه حق | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعرت را خواندم زیبا بود و عالی بی تعارف
چه در حیطه ی تصاویر و چه در بخش محتوا
اما نکته ای را عارض میشوم برای این جمله
مثل یک اقتباسِ از اَرّه
محمد جواد عزیزم
در شعر خصوصا اشعاری که به سمت پسا مدرن
گام برمیدارند حق نداری معادله را حل کنی و آماده
دست مخاطب بدهی
اگر میخواهی چیزی را به ارّه تشبیه کنی باید مخاطب
از لابلای شعرت این مفهوم را بیرون بکشد نه اینکه خودت بگویی مثل یک اقتباسِ از اَرّه
این امر به زیبایی شعرت لطمه میزند شعر را از
جذبه می اندازد
یک شعری دارم من بنام ارّه که ترانه است
بخشی از آن را برایت مینویسم
برام ارّه کردی تنت رو کجا؟
که ردش نشسته به روی لبت
بگی یا نگی حالتو باختی
میفهمم توی قصه هرشبت
ببین در این شعر بدون اشاره کوچکترین موردی و کاملا نامحسوس خیانت یار از لابلای شعر بیرون کشیده میشود
پس میتوان با کمی دقت تصاویر بکر خارق العاده
خلق کرد
دوستت دارم و بهت امید فراوان دارم
زنده باشی رفیق جوانم