يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
آخرین اشعار ناب لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
|
خواهر خوب و نازم من با تو سرفرازم
خواهر مهربونم قدر تو من میدونم
با شوخی و با خنده شعرت رو من میخونم
..............
تو را گویم این سخن را من شب و روز
که هستی در دل و در جانم چون نور
تو هستی مونس و غمخوارِ خواهر
تو هستی مأمن و مأوای خواهر
تو را من دوست دارم از دل و جان
تو را من میگذرام در برو جان
تویی زیبایِ آن لیلای مجنون
که مهرت رفته در رگهای او چون خون
به هر دم بر تو کردم من نظاره
دلم را تو بِبُردی بی بهانه
تو را قربان شود آن لیلای مجنون
که از دوریِ تو دلش گردد چون خون
سبک بالانه با عشق ِ تو امشب
قلم را خواهم آورد من به اعجاز
نویسم من برای تو که هستی چون گلی ناز
دهم پندی تو را مکن هرگز فراموش
نگردی در این دنیا یک دم تو مدهوش
بکن این پند را آویزه ی گوش
خداوندت را مکن یک دم فراموش
تقدیم به خواهر کوچولوم که دست به شعر برده
|
نقدها و نظرات
|
خواهر عزیزم
شور و اشتیاق برای نوشتن تنها کافی نیست
مثال
کودکی شور و اشتیاق فراوان دارد برای رانندگی اگر اصول و فنون رانندگی را یاد نگیرد همان شور و اشتیاق ایشان را ته درّه خواهد برد و اولین اشتباه میشود آخرینش
چه بهتر که این شور را که میفرمایید با ابزار علم و آگاهی همراه کنید آنگاه خواهید دید برکات این امر را
وگرنه شور بعد مدتی خواهد خوابید و شما در عرصه ی شاعری قد نخواهید کشید
ایام عزت مستدام
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تقدیمی زیبایی است
جسارتا دو مصرع زیر فراوان
در کتب کودکان دیده میشود:
"خواهر مهربونم قدر تو من میدونم
با شوخی و با خنده شعرت رو من میخونم"