دوشنبه ۳ دی
اعتماد شعری از علیرضا عالمی
از دفتر خط سوّم نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۰۰ شماره ثبت ۱۰۰۸۰۴
بازدید : ۲۴۳ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
پیش از این که امیدم نامید شود
درها به رویم بسته شود
شب ظلمت فرا رسد
می خواهم آخرین تکاپوهایم را انجام دهم
آخرین سگ دو
برای رسیدن به خورشید
به فردا
به طلوعی دوباره
میخواهم زندگی کنم
مثله تمامی جانداران آزاد
میخواهم پرواز کنم
مثله پرندگان در آسمان
اما افسوس
پشت این دیوار ها مبحوسم
نه میشکنم این دیوار ها را
میجنگم با سیاهی های روبه رویم
من میخواهم خودم باشم
خودم را در حالت تسلط بر حوادث ببینم
بشنوم،
احساس کنم
تا اینکه احساسی از اعتماد بصورت شرطی در من وجود آید
من یقین دارم
که با اعتماد به نفس و قدرت می توانیم با هر حادثه ای مقابله کنم
آری باید به نیرو و توان خویش باور داشته باشم
و بدانم که یک بار می میریم
نه هزار بار مثله ترسوها
باید فرصت را بیافرینم
نه این که منتظر فرصت بنشیم
اگر شکست هم بخورم
بعد از هر شکست لبخند بزنم
خشم وغضب را در خودم فرو نشانم
باید باشم
زندگی کنم
پرواز کنم در آسمان
اگر خطا رفتم
از بازگشت نترسم
و بدانم که اگر پرنده
از مترسک بترسد از گرسنگی خواهد مُرد
باید در این روزگار سرشار از فجایع
در این دنیایی که پر از کینه است
به خودم اعتماد داشته باشم
و کسانی که ستایش انگیز اند را
ستایش کنم
و بدانم
تا زمانی که خم نشده باشیم
محال است کسی بر پشتم سوار شود
باید قوی باشم
و هرگز نگذارم ترس مرا به بی تفاوتی سوق دهد
و در برابر تهمت ها و تشویق ها بی تفاوت باشم
چون کسی که به خود اعتماد دارد
به تعریف کسی احتیاج ندارد
و به افترا کسی نیز بها نمیدهد
باید بگویم
که میخواهم باشم
شگفتی کنم
باز شناسم
میتوانم باشم
این حق من است که باشم
تا امیدم از بین نرود
نفسی باشد
بدانم ناجی من تنها خودم هستم
بگویم که قادرم
زیرا می پندارند که قادرم
میدانم در این روزگار باید به هیچ کس اعتماد نکنم
به غیر از خودم
و اگر به خویش اعتماد نداشته باشم
شکست خواهم خورد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی است
محبوسم؟