سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
بی شک این عجیب ترین نقدیست که تا کنون در سایت محترم خوانده ام و عجیب بودن آن بنده را شدیدا گیج کرد تا آنجا که چند ساعتی صبر کردم و اکنون دست به تایپ شدم.
جواب بنده به سوالات شما این است....
۱.مفهوم هیاهوی نفیر را کاملا اشتباه متوجه شده اید.توصیه میکنم با تاملی بیشتر غزل را بخوانید آنگاه متوجه میشوید که غزل سراسر نوید و امید است نه ناله و گریه.در مورد واژگانی که بیش از یک معنی برای آنها ارائه شده بسته به محتوای متن باید استخراج معنی کرد. تا عرش خدا ( حدا) رفته غوغای آواز من. به هیچ وجه حشوی در این بیت وجود ندارد.
۲.بشیر مخفف و شکسته شده ی بشارت و امیدواری است،در واقع شاعر میگوید در شب شعری که رسالتش بشارت و امید و نوید است غزلخوان و سر مستم
۳.قافیه ی غزل کویر،نفیر،بشیر،مسیر،نپذیر ،بگیر،اسیر و فقیر همگی ختم به ( یر) است که همین وجه اشتراک برای قافیه کافیست
۴. اَم ردیف غزل است
۵.غزلهای بدون ردیف بیش از حد شمار موجود است و من اصلا از این حرف سر در نمیاورم.واقعا فکر میکنم صحبت شما را متوجه نشده ام.از حضرت سعدی غزل شماره ۱،۲،۳،۲۵،۲۶،۲۷،۳۷،۳۰،۳۳،۳۹،۴۰ الی آخر میتوان مثال آورد
۶.اگر بحث سلامت قافیه مطرح باشد که مثلا بگوییم کویر اسم است و مثلا نپذیر فعل است و نمیشود مبنای قافیه قرار بگیرد
اگر تو بر فکنی در میان شهر نقاب
هزار مومن مخلص در افکنی به عقاب
به موی تافته پای دلم فرو بستی
چو موی تافتی ای نیکبخت روی مَتاب
اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است
گرت معاونتی دست میدهد دریاب
حضرت سعدی ( استاد سخن)
ملاحظه میفرمایید که هم اسم و هم فعل قافیه هستند
۷.اگر بحث سلامت ردیف مطرح است که مثلا بگوییم ( اَم) در بعضی قافیه ها ( ام) الحاقی به معنی هستم به کار رفته مثل ( از طایفه ی شهر کریمانِ کویرم/ کویر هستم) و در بعضی مصرع ها ( ام) الحاقی به منزله ی ضمیر اول شخص بکار رفته مثل(غیر از تو کسی را به تغزل نپذیرم) آن هم گمان نکنم محل ایراد باشد که شاعران بلند آوازه عجیب تر از این کار را هم کرده اند
اگر تو فارغی ز حال دوستان ( یارا)
فراغت از تو میسر نمیشود ما ( را)
تورا در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست نا شکیبا ( را)
حضرت سعدی ( استاد سخن)
ملاحظه میفرمایید که استاد سخن یار+ ا دارد که در مصرع های بعدی آنرا با ( را) هم ردیف کرده .
منتظر اعلام نظر دوستان دیگر نیز میمانم و متشکرم از شما جناب نصرالهی عزیز و دوست داشتنی که باب این مباحثه را گشودید
درود بر شما و سرکار خانم خیاط پیشه گرامی🌺🌺🌺