قلم از عشق و ایمان می نویسد
هم از درد و هم از جان می نویسد
قلم باریدن عشق است و مستی
قلم زیبا نویس حقپرستی
قلم فریاد بغض مرد خسته
کلید و رهگشای راه بسته
مقامش میرسد تا کهکشانها
شود سرباز حاضر در مکان ها
برای خستهدلها او نوید است
قلم یاریگر هر ناامید است
رفیق راه انسانهای حقگوست
قلم در دست مردان بلا جوست
رسد آوازهاش تا اوج هستی
شناگر در میان موج مستی
وجود او گران مثل دماوند
به جان او قسم خورده خداوند
قلم راه رهایی،حلّ بحران
قلم داروی جانبخش دل و جان
قلم سر نیزهی مردان مرد است
قلم درمان درد و آه سرد است
حریم او حریم کبریایی است
روایت ساز قوم نینوایی است