مسئول یکی از گروههای ادبی پیرامون نقد غزلی از جناب دکتر کافی از بنده تقاضای نظر نظر نموده اند که در اینجا ان غزل و نظرات دوستان و نظر خودم را ارسال می کنم ای خوشا درد ای خوشا درد ای خوشا دین داشتن
درد دین را ای خوشا با رسم و آیین داشتن
درد دین درمان درد دیگران است ای عزیز
درد دین یعنی همان تسکین مسکین داشتن
دیگران را هم ببین ای کور مادرزاد بخل
کور بودن بهتراست از چشم خود بین داشتن!
نیست این تقوا که باشی ترش با خلق خدا
عین ایمان است باری خلق شیرین داشتن
چیست سود دین که داری در نهان قلب سیاه
وانگهی بر روی رف قران زرین داشتن؟
کمتر از سلطان جایر نیست در تخریب شرع
درلباس اهل دین خوی سلاطین داشتن
چرب وشیرین قوت بازوی بی رحمی دهد
سفره رنگین سبب شد دست سنگین داشتن!
مرد حق باید که فتح قلعه ی دل ها کند
ورنه چین غارت کند زور تموچین داشتن!
[Forwarded from محمد رضا درانی نژاد کرمانی]
با سلام به هردو بزرگوار و جناب غلامی که نظر حقیر را در مورد غزل جناب دکتر کافی خواسته اند لازم است نکاتی اجمالی را به عرض برسانم . بنده نظرات جناب نصر را خواندم که در بعضی جاها نظرات را صائب دیدم و در بعضی جاها خیر. اری:
با شعری انتقادی اجتماعی و معنا گرا ، رو به رو هستیم . شعری است خطی و مستقیم و قابل درک و در نهایت ، نتیجه ی گره خوردگی دغدغه های دینی و مذهبی شاعر با عواطف و احساس زلال و پاک شاعرانه ی ایشان. مصرع اول بیت اول هم به نظر حقیر ضعف تالیف دارد مسلما دین داشتن با درد داشتن یکی نیست در بیت دوم (تسکین ) در فرهنگ لغت به معنای آرامش دادن است و اگر بگوییم حتما باید تسکین دادن باشد جمله ای بایسته نیست . و مصرع اشکالی ندارد . در بیت سوم (کور مادر زاد بخل ) ترکیبی زیباست ما انواع کور داریم و ترکیب کور مادر زاد که اصطلاح مردمان است اما ترکیب(کور مادر زاد بخل ) در اینجا با دادن تشخیص به کلمه بخل آن را به موجودی تبدیل کرده که کوری را زاییده است و کنایه از کسی است که بخل کور دارد و دلایلش هم برایش معلوم نیست . اما در بیت بعد کلمه (ترش) در فرهنگ لغت به این معنی آمده است (هرچیزی که طعم سرکه بدهد ) پس لازم نیست ترش رو اورده شود . در بیت پنجم مشکلی در کلمه نهان دیده نمیشود زیرا بعضی افراد آشکارا قلب سیاه دارند اما منافقان ظاهری آراسته با قلب ظاهری سفید خود نمایی می کنند .و رف هم به معنی طاقچه است که امروزه کمتر استفاده می شود و شاعر در شعر از آرکائیک استفاده کرده است .در بیت ششم ضعف تالیف وجود دارد و نظر جناب نصر صائب است . در بیت آخر که نتیجه گیری جالبی از کل غزل است نظر جناب کافی صائب است چون تاویل به مصدر در ان صورت گرفته است اما بایدمشخص شود که این تاویل به مصدر اصلی است یا بدلی که کار کارشناسی می طلبد . اما بنده نظراتی هم در مورد زبان شعر دارم که بعدا عرض خواهم کرد و مجالی برای پرداختن به ان نیست به هر حال برای هردو بزرگوار احترام خاصی قائلم و امیدوارم که دوستان با سعه صدر نظرات یکدیگر را تحمل کرده چون از تضارب افکار است که اندیشه اعتلا می یابد .
ارادتمند :درانی نژاد