سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کلبه ای به نام هوس(خنده هوس آلود)
        ارسال شده توسط

        حسین خسروجردی (خسرو)

        در تاریخ : پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۲۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۹۱ | نظرات : ۱۸

        اتاقی تاریک و خالی، در باز می شود و زن و مردی وارد می شوند . هر دو تلو تلو می خورند ؛ گویی که حالت طبیعی ندارند . مرد محکم در را می بندد و کورمال کورمال به دنبال لامپ اتاق می گردد، اما محکم به دیوار اتاق برخورد می کند . زن قهقهه می زند . آن دو به طرف اتاق خواب می روند .
        از داخل کلبه صدای خنده زن و مرد به گوش می رسد . صدای آن دو با صدای جغد های درون جنگل در هم آمیخته است . صدای خنده زن و مرد کم می شود و جایش را به صدای موسیقی آرامی می دهد .
         یک اتومبیل پاترول در کنار درختی توقف کرده است .
        داخل اتومبیل ، مردی جوان (شوهر همان زن)تقریباً بیست و پنج ساله نشسته است .
        به نظر می رسد او تحت شرایطی عادی و طبیعی ، شهروندی آرام و قابل احترام است که حتی آزارش به مورچه هم نمی رسد . امّا در این شرایط غیر عادی ، او پریشان و عصبی به نظر می رسد .
         مرد جوان سیگاری به لب دارد و چشمانش را به سوی کلبه دوخته است ؛ طوری که حتی یک ثانیه هم چشم از کلبه بر نمی دارد .
        مرد جوان بطری یک نوشیدنی را بالا می آورد و لبی تر می کند . حرکات نا متعادل او حکایت از آن دارد که کاملاً مست است . مرد جوان  دستمال را روی صندلی کنار خود می گذارد و گره آن را باز می کند .
        داخل دستمال چیزی نیست جز یک روولور سیاه کالیبر 38 .
        وقتی مرد جوان اسلحه را به دست می گیرد ، اسلحه همچون شیطانی پولادی به نظر می رسد . مرد جوان با شتاب در یک قوطی فشنگ را باز می کند . فشنگ ها روی صندلی و کف اتومبیل می ریزند . 
        مرد جوان فشنگ ها را جمع می کند و آن را داخل خشاب اسلحه می گذارد . 
        اکنون خشاب اسلحه او ، شش فشنگ را در خود جای داده است .
        مرد جوان سر بلند می کند و دوباره به کلبه خیره می شود . او رادیوی اتومبیل را خاموش می کند . سکوتی کامل بر اتومبیل حکم فرما می شود . تنها ، صدایی خفیف از خنده زن و مرد به گوش می رسد . مرد جوان(شوهر همان زن) طاقت را از کف می دهد و از اتومبیل خارج می شود .
        نوک کفش های مرد جوان  آرام به روی زمین می آید . وضعیت نا متعادل او باعث می شود که فشنگ های درون اسلحه به روی زمین بریزد ، اما مرد جوان متوجه این موضوع نمی شود . 
        لحظه ای بعد بطری نیز از دستش رها می شود ، به روی زمین می افتد و می شکند . مرد جوان به طرف کلبه می رود . هرچه او به کلبه نزدیک تر می شود ، صدای خنده زن و مرد نیز بیشتر می شود . مرد جوان لحظه ای می ایستد و به صداها گوش می دهد . صدای خنده زن(همسر همان مرد جوان) ، چون پتکی بر سر او کوبیده می شود . مرد جوان چشم هایش را می بندد ؛ گویی در ذهن خود آرزو می کند که «ای کاش هرگز به آنجا نمی آمدم»
        زن می گوید: «عزیزم ، خیلی دلم برات تنگ شده بود ...»
        حرف های زن ، همه چیز را برای مرد جوان تمام می کند . چهره او تغییر می کند . 
        اکنون دیگر او قاتل پیشین نیست . بلکه مردی اندوهگین است که در جنگلی گل آلود قدم می زند و قطرات اشک بر گونه هایش جاری است .
        مرد جوان اسلحه اش را کنار جاده می اندازد .
        * "نقطه، نقطه، نقطه. ممیز، ممیز، ممیز.نقطه، نقطه، نقطه."
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۲۹۹ در تاریخ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۲۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3