سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 14 اسفند 1403
  • روز احسان و نيكوكاري
5 رمضان 1446
    Tuesday 4 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      سه شنبه ۱۴ اسفند

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      علیرضا رضایی شاعر زاهدانی
      ارسال شده توسط

      سعید فلاحی

      در تاریخ : ۶ ساعت پیش
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸ | نظرات : ۰

      استاد "علیرضا رضایی" شاعر سیستان و بلوچستانی، زاده‌ی سال ١٣٤٥ خورشیدی، در زاهدان است.
      از وی تاکنون چند مجموعه‌ شعر از جمله، «جایی که نخل‌ها برای گزبنان دست تکان می‌دهند» چاپ و منتشر شده است.
       
      ◇ نمونه‌ی شعر:
      (۱)
      ای رو‌نوشت آسمان دورتر تو 
      پيوند ماه و مثنوی‌های سحر تو 
      در سال‌های نارس اظهار انگور
      ارجاع نستعليق ياقوتی دگر تو 
      بر غرش سال تفنگ آوار ماندی 
      زهری او دو چندان خشمگين شعله‌ور بود
      اين تکه‌های باريد پهلو شکافند 
      چنگی بزن بر چنگ‌های نغمه‌گر تو 
      فواره‌ی منصور و فرياد انأالحق 
      از آن دهان ناشکفته بی‌هنر تو 
      جغدی که روی شاخه پایيز می‌خواند 
      در لاجورد شاخه می‌خواند مگر تو 
      بر پله‌ی افروغ دريا می‌نشينی 
      از تشنگی‌های کبوتر تشنه‌تر تو 
      اسمی برای داستان خويش بگذار
      ای داستان بی‌سرانجام دگر تو 
      وقتی نديدار و شنيدار تو بودم
      بودی سراپا بی‌قراری جلوه‌گر تو 
      نثر کلاغان سياه اين جهان را
      پرواز دادی تا کرانی دور‌تر.
       
      (۲)
      اين‌جا کنار شاخه‌های پار و پيرار
      خم می‌شود گيسوترين اوقات گيتار
      در ابر می‌ماند تنم يک شاخه از درد
      آمين سلام و بوسه می‌مانم به اقرار
      رد بنفشه روی مژگانم بماند 
      در طرفة‌العينی دچارم غرق ديدار
      لب‌ها هميشه طعمه‌ی مرجان و خنده
      زيبنده‌ی آن چشم‌هايند آخرين بار
      ای لاله جان امشب بيا با هم بخنديم 
      خون در حنای عشق می‌بنديم ناچار
      شب شکلی از انگٌشت و مرقدهای ناجور
      در قامت بی‌لحظه‌هايم می‌کشد جار
      دف‌دف بزن کف‌کف بزن خرقه بدراّن
      هی با يزيد از خاک می‌رويد به گلزار
      شيری که می‌سايد تنش را در نگاهم 
      از بوالحسن می‌گويد و از بوسه بردار
      در يشت بابل‌های مغشوش از لغاتی 
      خواناترين رقصی و قرمز گونه آوار.
       

      گردآوری و نگارش:
      #زانا_کوردستانی 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۴۹۳ در تاریخ ۶ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

      علی شاهی تخلص(محزون)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3