سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 17 آبان 1403
    6 جمادى الأولى 1446
      Thursday 7 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        به وقت دور ریختن
        ارسال شده توسط

        مهتاب محمدی راد

        در تاریخ : جمعه ۳۱ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۰۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۰۰ | نظرات : ۰


        عجله نکن... چیزی دیر نمی شود... 
        می دانم توی مغزت فرو کرده ای بنویس، بنویس تا تمام شود اما... حالا وقتِ دور ریختن است... زمان، زمانِ مرگِ اساطیر است.. جنگی تمام شده.. نمایشِ قساوت های به اوج رسیده هم.... 
        اتفاقاتِ بدی را تمام کرده ای.... مشقت اما هنوز از سر و کولت بالا میکشد.... چرا که تو مثل آنان نیستی که دلشان خوش است به بیخیالی شان.. 
        مدام میگویی کجا را باید بنویسی.. 
        می پرسی کدامشان به درد نمی خورد.. 
        عجله نکن.. 
         این پرهیزِ بیمارگونه تو را نجات می دهد.. همانطور که نوشتن های افراطی ات دست سانسورچی ها را قطع می کرد....  
        چیزی ننویس که به شلختگیِ افکار دامن بزند..  
        چیزی ننویس اما مدام بنویس که نمی فهمی..... 
        بنویس آدم های زردِ پر از دروغ را نمی فهمی...  
        بنویس هیچ حرفی نداری...نه تا روزی که لوح ساده ی خام  وجودت هیچ مقایسه ای از خوب و بد و راست و دروغ ندارد.... 
        بنویس رغبتِ جدی در زمانه ی منفعت طلبانِ بی احساس که از بوی گندکاری شان سرگیجه می گیری، نفس ات را هی خالی و خالی تر میکند...... تهی شدنی احمقانه برای توطئه گرانی بی مقدار، که هوس آلود به سمتِ هر گلی که ببیند خمیده می شوند.. پس مراقب باش کسی را به اشتباه از زندگی بزرگتر نکنی... 
        نه.. ننویس این ها را.. 
        از چیزی بنویس که بی ارزد..
         چیزی که بفهمد.. 
        چیزی که فقط آدم های قوی از پسش بر بیایند.. چیزی که مجبور نباشی فراموشش کنی.. 
        یا نه.. همه چیز را بنویس.. 
        که نوشتن، یک هزارتو است..
         نمیشود با یکبار تلاش از آن خارج شوی... هر مسیرِ اشتباه، هر بن بست، راهنمای تو است برای خروج...
        بنویس.. 
        بنویس آن ها که شرورانه و بلندتر می خندند به من این ایمان را می دهند که پیمان ها بی فایده اند تا احساسِ خاصی به چیزی نباشد..  
        بنویس... از آدم های حقیر و کوچکی که تا سر و کارشان به تو نیفتد از هیچ علامتی نخواهی دانست که برای آخرِ کار اینان هیچ چیزی نمیشود نوشت جز بی رحمی و فرومایگی.. 
         بنویس.... که رضالت و کثافت و دروغ  افشا شود.. 
        بنویس.. به حرمتِ شب هایی که بیدار شدی و برای آنچه نپرسیده بودی دلت گرفت...  
         بنویس و آنچه به جای مانده را مداوا کن که زنده بماند.. 
         
         
        مهتاب محمدی راد

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۲۸۸ در تاریخ جمعه ۳۱ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۰۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1