سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کافیه جلیلیان
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۶:۲۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۲۰ | نظرات : ۲

        کافیه جلیلیان
        خانم کافیه جلیلیان، داستان‌نویس و شاعر معاصر ایرانی،  در ۱۰ آذر ۱۳۲۸ خورشیدی در آبادان به دنیا آمد و اکنون مقیم کاناداست. خانواده وی اصالتاً از کردهای مهاجر بودند که در خوزستان زندگی می‌کردند. تحصیلات خود را در شهر آبادان طی کرد. پس از دوره دبیرستان در دانشکده نفت آبادان قبول شد و لیسانس را از آن دانشکده گرفت و به استخدام شرکت نفت درآمد. جلیلیان در سال ۱۹۹۹ به کانادا و شهر تورنتو مهاجرت کرد.
        جلیلیان از دوران دبیرستان با مجله فردوسی و خوشه شاملو همکاری می‌کرد. در مجله سیاه مشق داستان و شعر می‌نوشت و همچنین داستان، اشعار و‌ مطالب ادبی دانشجویان را چاپ می‌کرد. پس از استخدام در شرکت نفت به صورت جدی وارد دنیای نویسندگی شد. فعالیت‌های ادبی او از انقلاب ۵۷ تا مهاجرت به کانادا متوقف شده بود. در سال ۱۳۹۰ کتاب شعر رنگ باران را در تورنتو به انتشار رساند. در سال ۲۰۱۵ داستان او (هاسمیک) در جشن تیرگان برگزیده سوم شد و جایزه خود را از دست عباس معروفی گرفت. این جایزه در جشنواره تیرگان ۲۰۱۵ تورونتو به چهار برنده از میان ۲۶۰ شرکت‌کننده در رقابت‌های داستان کوتاه اهدا شده بود.
        محمود صفریان داستان‌نویس و منتقد ادبی دربارهٔ انتخاب این داستان و انتشار آن در خارج از ایران گفته بود: همان که گفتم این دور دیدن چشم سانسور اجازه داده‌است که دریابیم هر نویسنده خودش چه می‌گوید و نه ممیزین سانسور چه حرف‌هایی را در دهانش می‌گذارند.
        شعرهایش در کتابی به نام راهیان شعر امروز توسط داریوش شاهین به چاپ رسیده است.
        - آثار:
        (داستان کوتاه)
        - تا همیشه همیشه، تو را خواهم داشت.
        - پاپی پاپی من.
        - دور از چشم مادر.
        - بار دیگر، زنی که دوست می‌داشتم.
        - وقتی که بیوه شدم.
        - من هم همین‌طور.
        - بگو حال من خوب نیست.
        - بوی کُنار.
        - تنهایی.
        - نامریی.
        - هاسمیک.
        (مقاله)
        - قسمتی از یک شعر بلند مجله: نگین ۳۱ فروردین ۱۳۴۹ شماره ۵۹.
        (مجموعه شعر)
        - رنگ باران.
        - نمونه اشعار:
        )
        زن شرقیی
        روحش خراش خورده و خسته
        تن مرده و خموش
        نگهبان شب بیدار
        دستی به گاهواره
        باری به دوش، باری به دست
        باری به زهدان
        در فکر آش و سبزی نوباوگان خویش
        در جوانی
        باران جان را بر شکوفه‌هایش می‌ریزد
        در پیری، کنام غصه و حرمان
        در خانه، در خیابان، در کار
                                باید، خود را به پوشاند
        تا کس، با دیدنش به مادگی نیندیشد
        جرمش، زن بودن
        و آبشخورش مرگ آرام آرزو.
        )
        اثر انگشت بر سمنو
        مادر… بهار است
        هنوز نگران سفرهٔ هفت‌سینی
        سینى سبزه را پشت در گذاشته‌اى و رفته‌اى
        عادت هر ساله،
        نوه‌ات باور دارد شکل انگشت‌های بى‌بى روى سمنو است
        مادر!
        خبر اینکه قرص سبز را مى‌خورم که سرخ یادم باشد
        سرخ را می‌خورم که آبی را به یادم بیاورد
        آبى را مى‌خورم که تو را فراموش نکنم
        عکست، در قاب مى‌خندد
        و اثر انگشتت بر سمنو، شکل پرنده‌ای است
        نگران تمام پروازهاى ناکام.
        )
        براى بيان عشق
        سكوت،
        پناهگاه آخر است
        روزها را كه بشمرم
        شبى مى آيد
        كه پيراهن صبح اش
        بوى دست هاى تورا دارد...
        )
        حسنك، راه خانه را گم كرده
        ريزعلى، خواب مانده، ريزش كوه را نديده
        چوپان دروغگو
        كلك هاى رنگين از شهر آموخته
        كبرى، اما
        گوش شيطان!، كر،
        تصميم بزرگ خود را گرفته...
        )
        یوما (مادر)
        یوما
        هنوز شهر تف زده
        از مويه‌های تو بی‌تاب است
        آن روز سياه
        عبا به سر کشيدی 
        سرمه به چشم
        کل زدی
        حجله بستی
        تن های سرد سه سرو جوانت را
        زير نخل های سر بريده، چال کردی
        يوما
        غرش تانک‌ها
        کاتيوشاها
        تک تيرهای دور
        وسايه‌های ترسناک اجنبی، بر خانه‌ها
        ضجه «يا ولدی»ات
        کمر شهر را شکست
        يوما
        بی‌زمان، بی‌روايت
        مرگ زندگی در چشم خونی‌ات، فرياد شد
        غزل، ترانه
        نوحه کنان، بر درگاه خانه گلی‌ات باريد
        يوما
        ديگر تنورت گرم نشد
        دودی از اجاقت بر نخاست
        باغچه‌ات
        شنبليله و شبدر نروياند
        درخت سه پستان‌ات خشک شد
        يوما
        ديگر کسی تو را نديد
        نه زير سايه سار نخل‌های يتيم
        نه در ساحل شط گل‌آلود گريان
        مويه‌هايت
        و شروه‌خوانی زاير نبی
        خواب شب را شکسته
        يوما
        بال سياه سايه عبايت
        بر تمام شهر گسترده
        يوما
        گريه‌ات
        حافظه نخلستان سوخته است.
        جمع‌آوری و نگارش:
        #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
        ـــــــــــــــــــــ
        منابع
        - مجله الکترونیکی شهروند - کانادا. ۱۰ مارس ۲۰۱۱.
        - سایت اینترنتی رسانه همراهی.
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۹۴۵ در تاریخ پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۶:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2