يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ ازاد شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
|
|
صالح
صالح ،ازخانه بیرون آمدی اما نمی بینم تورا
همه ازدرد وغم می میرند پس نمی آیی چرا
|
|
|
|
|
خواب بهشت دید ه ام!
دست هایش برشانه هایم می کشید
|
|
|
|
|
دل ربای دل ما گردیده ای
چون حریم عشق دریده ای
|
|
|
|
|
چه شده است که از من بیچاره دورشدی
نیمه شب بادیگری گب زدی وجور شدی
عشق مرا نادیده بگرفتی وگورشدی
|
|
|
|
|
یک نگاهم به آسمان
شاید آید، ندای هر زمان
گاه می نشینم ، انتظار
چون بر، ابری سوار
مژده می
|
|
|
|
|
شب
در تنهایی شب
شب زمستانی نگاهم به پنجره
تنها به این فکرم
امشب که وفات است
شب راز
|
|
|
|
|
بارالهااین دلم پرپرشده شورشی بازدردلم برپاشده
|
|
|
|
|
روبه، نقشه به دست
می کشد بهر، شکست
شیر را غرقش کند
گرگ از راه می رسد
|
|
|
|
|
امروز که ناشاد شدم از رفتن تو
خبر عشق شهادت برسید از رفتن تو
این همه اجماع به کردن بارفتن ت
|
|
|
|
|
صحرا(1)
ازصحرا به صحرای دگر
ببستم بارسفررا
واسه دیدن تو ..
|
|
|
|
|
نگاه (1)
درمسیرراه دیدم تورا
نگاهم بتو افتاد
چشمانم به قامتت خیره بشد
تا بخود آمدم
زبانت بانگاه
|
|
|
|
|
دوش خواب دیدم سرکاری چرا
بحث وجدل باهم داری چرا
رغبت دیدن هرکس نداری چرا
عا قبت توبامن هم رای همک
|
|
|
|
|
هرسرَایِ یک سرِی دارد بسر
اندرُون گرد گردو،هست سرِی بسر
|
|
|
|
|
دل راببین فریاد می زند
غم دردرونش سرمی زند
نامت تورابرلب می زند
بادیدنت پرپر می زند
|
|
|
|
|
صدای زنگ ، درآویزد
نگارگوید ،سراگوشم
زجام وصل ،همی نوشم
زمستی روم ،دربسترخوابش
|
|
|
|
|
با خود بگفتم چطور پاک کنم مطلب او را
تا هر کس و ناکس نسوزاند دل عاشق او را
|
|
|
|
|
من به دنبال رهی می گشتم تو به دنبال دری می گشتی
|
|
|
|
|
از شوق دیدار تو ندارم شب و روز گه که شب تا سحر بیدارم
|
|
|