پنجشنبه ۱۸ خرداد
اشعار دفتر شعرِ ازاد شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
|
|
وقتی من پشت این دیوار مرز
گریه می کردم
فرمانده فریادم برس
دل که دلتنگ مانده در عهد صلح
|
|
|
|
|
صالح
صالح ،ازخانه بیرون آمدی اما نمی بینم تورا
همه ازدرد وغم می میرند پس نمی آیی چرا
|
|
|
|
|
"دنیا" درست
درحقم حکم نکرد
نقضی نبود
که همه چیز را اعدا نکرد
خسته ام
زین فاصله
نقطه ی من را
|
|
|
|
|
دل ربای دل ما گردیده ای
چون حریم عشق دریده ای
|
|
|
|
|
چه شده است که از من بیچاره دورشدی
نیمه شب بادیگری گب زدی وجور شدی
عشق مرا نادیده بگرفتی وگورشدی
|
|
|
|
|
دوش شیرین زیر لب گفت!
گر چه من تنهایم ،یک قصه برای سخن گو!
تا بوسه مرا تشنه ،لب شیرین
|
|
|
|
|
شب
در تنهایی شب
شب زمستانی نگاهم به پنجره
تنها به این فکرم
امشب که وفات است
شب راز
|
|
|
|
|
نگاه (1)
درمسیرراه دیدم تورا
نگاهم بتو افتاد
چشمانم به قامتت خیره بشد
تا بخود آمدم
زبانت بانگاه
|
|
|
|
|
دوش خواب دیدم سرکاری چرا
بحث وجدل باهم داری چرا
رغبت دیدن هرکس نداری چرا
عا قبت توبامن هم رای همک
|
|
|
|
|
هرسرَایِ یک سرِی دارد بسر
اندرُون گرد گردو،هست سرِی بسر
|
|
|
|
|
دل راببین فریاد می زند
غم دردرونش سرمی زند
نامت تورابرلب می زند
بادیدنت پرپر می زند
|
|
|
|
|
صدای زنگ ، درآویزد
نگارگوید ،سراگوشم
زجام وصل ،همی نوشم
زمستی روم ،دربسترخوابش
|
|
|