شنبه ۱ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ قلب یخی شاعر ابراهیم کشاورزپور
|
|
تا کی باید با غم و گریه عجین باشم؟
تا کی باید در فراقت این چنین باشم؟
از همنشین ها خسته ام، آقای
|
|
|
|
|
تا صبح میخوابی و من تا صبح بیدارم
لعنتبه من گر دست ازاین"بی خوابی"بردارم
بیمشتری هستم، خریداری
|
|
|
|
|
پاییز
هیچ فصلی نزدِ من غمگترین پاییز نیست.
بارش باران همیشه خوب و شور انگیز نیست
زود فراموش
|
|
|
|
|
با اشک چشمهای همیشه بهاری ام
میان این همه اندوه،به که میسپاریام؟
باور نمیکنم که قرار است تنه
|
|
|
|
|
ای دست رفته بعد تو صبر و قـرارم
|
|
|
|
|
روز عقدش درجهان حاضر نباشی بهتراست
|
|
|
|
|
من آن عقاب زخمی ام تو آن طبیبی
باید کمی بهتر کنی بال و پرم را
|
|
|
|
|
یکبار نشد گریه اثر داشته باشد
|
|
|
|
|
به هوا گاهی هوایت میکنم اما دلم
مثل سابق عهدهدار عشق نیست
|
|
|
|
|
از این فراغت جان من بر لب رسیده
ای جانِ من تاب و قرارم را گرفتی
|
|
|
|
|
تو هنوز زندهای و عاشقِ تو مشکی پوش
"رفتنت" علتِ خوبیست که عزادار شود
|
|
|
|
|
این خودت، این خاطراتت هردو را از من بگیر...
تا نباشد اختیاری ، تا نباشم من حقیر...
|
|
|