يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ چندبیتی شاعر انسیه سیف علیان
|
|
ای اجل آرام جانم را بگیر
بخدا از شیعیانم ای اجل
|
|
|
|
|
خو مکن عادت کنی
کار تو بس زار شود
گوشت برادر مرده بر
جان تو پروار شود
خلاصه بر عیب به کس
عیب
|
|
|
|
|
دراین روزها مصیبت خانه کرده
براحوال زمین غم رخنه کرده
من هرگز اهل جنگیدن نبودم
بچشم خود دیدم!سر
|
|
|
|
|
تقدیم به شاعراحساس
شاعرعشق وعرفان
شاعر زلال وساده وزیباکلام
سپهری بزرگ
شاعری که می گفت بادلی پرد
|
|
|
|
|
گرجان ز تن بیرون کنی
بادست خویش دفنم کنی
بازعاشق وشیدایت منم
درخاک هم فکر توام
|
|
|
|
|
مرد،وقتش به آرایش مو شد
کوروش زمانه زیر ورو شد
|
|
|
|
|
سیه چشمت مرا بیمار کرده
مرا رسوا،دلم تب دار کرده
مرا آن حلقه های تارمویت
اسیروزنده آویزان دار کرد
|
|
|
|
|
چندصباحی خاک از غم می نوشت
|
|
|
|
|
گر تو خواهی باحیاوهوش تیز
می کنی این گرگهای هیز ریز
|
|
|
|
|
ای خاک توباد رابه درد کشیده ای
به آه وسوز وگرد کشیده ای
ای بادتوهم سوز دل ما داری
درماتمی بی اشک
|
|
|