دوشنبه ۱۳ اسفند
اشعار دفتر شعرِ کلبه غم شاعر مهلا جوادی
|
|
من زنم،عاشقم ،بقرآن که
عشق هم اشتباه می خواهد
|
|
|
|
|
این همه شعر از لبم قی شد
شعرهایم چه پرخطر شده است
بعد هرشعر تلخ میبینم
قهوه با درد تلخ تر شده است
|
|
|
|
|
تلخ بودم که قهوه من راخورد
تلخ بودم که باورم کردند
|
|
|
|
|
گستاخم اما کاش میشد که
من دکمه ی پیراهنت بودم
|
|
|
|
|
ساده بودم که مرا در دل شب دار زدند
|
|
|
|
|
هی به من فکرنکن بودن من ممکن نیست....
|
|
|
|
|
من شدم معشوقه ات بی من تو حیران می شوی
جان به قربانت بگو در عشق قربان می شوی
قصر رویاهای یک زن مخ
|
|
|
|
|
عشق آمد درخیالم مست و بی پروا گذشت
روزهای خوب را دیدم به دل اما گذشت
|
|
|
|
|
مرا در اول این شعر حیران کرد چشمانت
و لیلای خیالم را پریشان کرد چشمانت
|
|
|
|
|
"قول صدبوسه ی شیرین لبت یادت هست"
آن همه حرف و خیالات شبت یادت هست
|
|
|
|
|
بازهم دیدار تو دل را پریشان میکند
آن نگاه نافذت من را چه ویران میکند
|
|
|
|
|
دردمن با بودن تو باز درمان میشود
درفراغ دوریت این چشم گریان میشود
|
|
|