سه شنبه ۲۹ آبان
عاشقانه شعری از مهلا جوادی
از دفتر کلبه غم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۲ شماره ثبت ۱۲۱۹۰۴
بازدید : ۳۷۳ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب مهلا جوادی
|
یک عاشقانه برتنت بودم
انگار گاهی دشمنت بودم
تو یوسف گمگشته اما من
چون لکه ای بردامنت بودم
هی اخم میکردی و من هم هی
در حسرت خندیدنت بودم
درخواب من مردانه رقصیدی
من محو در رقصیدنت بودم
گاهی مرا از خویش میراندی
گاهی به کار کشتنت بودم
من بودم و این قلب بود و تو
معشوقه ای بابودنت بودم
مجنون و فرهاد دلم بودی
هرشب خمار دیدنت بودم
گستاخم اما کاش میشد که
من دکمه ی پیراهنت بودم
مهلاجوادی
|
|
نقدها و نظرات
|
درودبرشما استاد بانو گرامی وگرانقدر سرکارخانم حسین زاده گرامی وگرانقدر ممنونم بابت این پنجره سبز بسیار مفید واموزنده بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵 🩵💙💙💙 💙💙💙 🩵🩵 💙 | |
|
سلام و درود بانو جانم ممنونم از زحمتی که بابت نقد کشید نکات جالبی را بیان کردید در کلاس درستان بسیار آموختم خداوند به شما عمری باعزت و بابرکت عنایت فرمایند | |
|
. سلام تشکر از لطف ادب پرور یکایک شما عزیزان مهربان
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
| |
|
سپاس از نگاه پر مهرتان شعرای من کم هستن و گاهی دست به قلم میشم.از نگاه شمابسیار سپاسگزارم و بسیاررررررر زیاد ازشما بزرگوار آموختم🌹❤ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به نام یگانه خدای هستی بخش
با سلام و عرض ادب بر یکایک نابیان ارجمند
و آرزوی سلامتی برای مدیر عزیز سایت استاد سیداحمدی زاده و طلب مغفرت و شادی برای روحِ شریفِ برادر ارجمندشان و یکایک سفرکردگان ازین دنیای فانی
یکی از شاعران ارجمند و خوب سایت شعرناب خانم مَهلا جوادی است با اشعاری اغلب مهارتبیان و خوشفکر که اگر ایشان و برخی دیگر از اعضای گرانقدر سایت به صِرفِ فقط فرستادنِ شعر و ارسال ِ مطالب شان به سایت اکتفا ننمایند و بهصورت فعالیتی چندجانبه اشعار و متونِ دیگر شاعران بزرگوار را نیز بخوانند ؛ در همفکریها و تبادل اندیشه های ارزشمندِ همدیگر ، قطعاً رَویه ای رو به ارتقا را از جمیعِ جهاتِ آموزشی و هنری و فرهنگی و بیان دیدگاههای مختلف در جهت حرکتی رو به رشد را در سایت شاهد خواهیم بود .
دلگویهی زیبای تلمیحبیانی را از قلم نَفیسِ ایشان خواندم . غزلی در بحر رَجَز مسدّس که البته در آوردن قوافی کمی عجله داشته اند که این مهم از ارزشهای معناپروری در شعر دلنشینِ غناییمَسلکِ ایشان نمی کاهد.
باهم عیوب قافیه در شعر فارسی را به صورت کاملاً مختصر در پنج بخشِ اساسی ، مروری داشته باشیم :
۱- اِقوا : هرگاه در هجای قافیه، همسانی مصوّت ها ی اغلب کوتاه البته یعنی : ( فتحه / ضمه / کسره ) بر خلاف قاعده رعایت نشود ؛ عیب اِقوا صورت پذیرفته است .
مثلاً :
نشسته به یک دستِ او زرتُشت
که با زند و اُست آمده از بِهِشت
زرتُشت / بِهِشت .
۲- اِکفا : اکفا در آن دسته از قوافی است که حرف رَوی ( آخرین حرف قافیه ) در آن ها در تلفظ یکسان یا نزدیک به هم ، ولی در نوشتن به طریق متفاوت باشند.
مثال:
یار جسمانی بود رویش چو مرگ
صحبتش شوم است باید کرد ترک
قافیه : مرگ ، ترک. ( گ / ک )
۳- ایطا : ایطا آن است که در غفلت از واژگانِ قاموسی و قافیه شدنِ کلمات ِ مشتق و مرکب پیش می آید و آن وقتی است که قافیه براساس تکرار جزء دوم کلمه باشد. که در شعر خانوم جوادی عزیز هم به همین نوع از آوردن قوافی برمی خوریم .
ایطا خودش بر دو نوع است:
الف) ایطای جَلی یا آشکار : که تکرار جزء دوم کلمه قافیه کاملاً آشکار باشد:
مثلاً :
در من این هست که صبرم ز نِکو رویان نیست
از گل و لاله گُزیر است و ز گُل رویان نیست
عیبِ سعدی مکن ای خواجه اگر آدمی ای
کآدمی نیست که میلش به پَری رویان نیست
- ( گُل / نکو / پری ) باهم همقافیه نمی شوند .
یا مثلاً در شعر دیگری از سعدی :
ديدارِ تو حلّ ِ مشكلات است
صبر از تو خلافِ ممكنات است
ترسم تو به سِحرِ غَمزه يکروز
دَعوى بكنى كه مُعجزات است
زهر از قِبَلِ تو نوش داروست
فُحش از دَهَنِ تو طيّبات است ! .. ( سعدى شيرازى)
که کلمات ِ : ( مشکل و ممکن و معجزه و طیّب ) در این شعر از سعدی ، هیچکدام با هم همقافیه نمی شوند و علامت جمعِ مونث عربی در این کلمات ، جزو حروف الحاقی محسوب است .
- با در نظر گرفتن مَطلع و کلماتِ قاموسی قوافی صحیح ( تن و پیراهن و دامن و دشمن ) در شعر خواهر عزیزمان خانم مَهلا جوادی ، در سایر کلماتِ قافیه نه از کلمهی قاموسی بلکه اغلب مصادر و مصدر جعلی شعر یعنی ( خندیدن / رقصیدن / دیدن / کشتن / بودن ) در شعر مذکور قافیه : ( رقص + یدَن ... و الی آخر ) از حروف الحاقی استفاده شده است که حرف (ن) در این ترکیبات ، حرفِ رَوی ، محسوب نمی شودیعنی کلماتِ : (خنده / رقص / بود / کُشت / دید) هیچیک در این غزل باهم همقافیه نیستند ؛ که البته در خطای شایگان نیز چنین است بااین تفاوت که در شایگان ، علامات جمع را حرفِ رَوی تصوّر می کنند به اشتباه .
ب) ایطای خفی و پنهان : وقتی است که تکرار جزء دوم چندان آشکار نباشد و این وقتی است که واژهی غیربسیط مشتق یا مرکب بر اثر کثرت استعمال ، حکم کلمهی بسیط را پیدا کرده باشد.
مثلاً :
آن شنیدم که وقتِ بودنِ تو
همه خندان بُدَند و تو (گریان)
تو چنان زی که گاهِ مُردنِ تو
همه گریان شوند و تو (خندان)
حرف رَوی: «د» «ی» و (ان) الحاقی است.
- (خَند / گِری ) هر دو هم بُنِ مضارع و هم فعل امر اول شخص مخاطب هستند که الف و نون قیدِحالت ساز به این دوفعل اضافه شده است :
( خند+ ان = حالت خنده / گری + ان = حالت گریه ).
۴- شایگان: شایگان معادل فارسی همان ایطای جلّی است ولی معمولاً آن را در خصوصِ تکرارِ علامت جمع به کار می برند.
مثلاً :
در وفای عشقِ تو مشهورِ (خوبانم) چو شمع
شب نشین کوی سربازان و (رندانم) چو شمع
حرف رَوی: «ب» . «د» در کلمات خوب و رِند= قافیه شایگان
۵ - غُلوّ : که حرف رَوی را در جایی ساکن و در جایی دیگر از قافیه ، متحرک بیاورند.
مثلاً :
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ رَه از کجاست تا به کجا
ب / بِه
- البته یک نوع دیگر از خطای قوافی هم هست که ( سناد ) نام دارد ؛ ولی از بحث های تخصّصی قافیه هست که ابتدا نیاز به آموزش ارکان حروف قافیه دارد که بعداً ان شاء الله در فرصتی مناسب ، مرحله به مرحله ، در سایت خواهم نوشت به شرط عمر .
۶ - سناد :
هرگاه در آوردنِ قافیهی شعر ، دو واژهی همسانی ردف اصلی و ردف زاید و قید رعایت نشود می گویند قافیه عیبِ سناد دارد.
مثلاً :
( زمان ) با ( زمین ) // یا (نیکان) با پاکان که حرف ردف در نیکان (ی) و در پاکان ( الف ) است و حرفِ رَوی در دو کلمه ( ک ) است .
بررسیِ محتواییِ غزل را به اندیشمندانِ سایت می سپارم تا از نگاشتهای ایشان بیاموزیم .
ببخشید اگر سریع و خُلاصه نوشتم و احیاناً اغلاط املایی را نیز ببخشیدم لطفاً
سلامت و شاد باشید
قلمتان نویسای جاودانه ها