چهارشنبه ۲۸ آذر
اشعار دفتر شعرِ در معبر فصول شاعر زین العابدین محب علی
|
|
در آستانه فتح کدام معراجی؟
|
|
|
|
|
هزار صفحه غزل، باز گریه خواهم کرد
|
|
|
|
|
با این هجوم هجرت تلخ عزیزانم
دیگر زبان وحشی بودن نمی فهمم
|
|
|
|
|
این روز ها پر از شرر بی قراری ام
|
|
|
|
|
شیرین من سکوت تو حتی شنیدنی ست
|
|
|
|
|
آبستن دردی غریبم با که باید گفت
|
|
|
|
|
در بطن مادر چند قرنی بیشتر ماندم
|
|
|
|
|
غزل های راز و نیاز و رهایی
یقین شعر پرواز را می سرودند
|
|
|
|
|
من دوستت دارم آری با بیت بیت وجودم
ای آسمان روح خاکی ای دست هایت حریری
|
|
|
|
|
تنها ، دلم زیارت آن چشم خیس را تا جاودان خیال زدودن نمی کند
|
|
|
|
|
من با کبوتران سپید حضور تو
در مسلخ زمانه به معراج می رسم
|
|
|
|
|
چقدر منتظر بال واژه های تو ماندم
در این پیاده روی های این ترنم ناچیز
|
|
|
|
|
چقدر واژه عریان دخیل می بستم به این ضریح غزل های عاشقانه و ناب
|
|
|
|
|
من باید از تو کوچ کنم این حقیقتی ست
اما بگو امانت خود را کجابرم ؟
|
|
|