يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ مجموعه شعر کوتاه شاعر مهرداد مزیدی
|
|
باز آمدم آخر به دامانش
شیراز را مست و جوان دیدم
|
|
|
|
|
با حضورت خانه را
چون برفِ شب باریده
غافلگیر کن
|
|
|
|
|
ای که می دانی ولی
جز تک هجایی گُنگ و نا مفهوم
نیست گفتارت
گاه کم گویی و گه بیهوده با خو
|
|
|
|
|
دو شعر کوتاه
خطه ی خورشید
سوغات
|
|
|
|
|
نسل یک هزارم نژاده ی بشر
آدم هزاره ی جدید
آدم هزاره ی سیاه
|
|
|
|
|
با هزاران آرزو رنگین،
به استقبال یلدایی ترین شب،
ارغوان تنپوشِ رویارنگ پوشیده ست
|
|
|
|
|
همه دختران تهران
ازدواج کرده بودند
|
|
|
|
|
سه رباعی به احترام خدمت سربازی
|
|
|
|
|
در حلاوت، مه پریرویانِ شیرازید
واله و شیدا و بی پروا و کفرآمیز
|
|
|
|
|
این سرا بی پرده ی
صدها ستون
چون چوبه های دار را
|
|
|
|
|
من گناه های کرده و نکرده را /
اعتراف می کنم که...
دست من نبود /
|
|
|
|
|
این روزها گر اندکی گیجم ملولم
خسته ام سردم
|
|
|